باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

جنبش بدون خشونت

حال که حکومت ایران رفتاری دارد که باعث ترویج خشونت، رفتارهای خارج ادب در بین مردم مخالف می شود و بعد نتیجه ی این رفتارها را به طرفداران خود نشان داده و جامعه را بیشتر از هم دور می کند بهترین راهکار برای ما مخالفین حکومت این است که خشونت نورزیده و به روش های خلاقانه دیگری مخالفت خود را ابراز کنیم این یک شیوه ی مبارزه است.

جنبش بدون خشونت یعنی در برابر توهین و تحقیر سکوت کنیم در برابر رفتارهایی خشن منفعل باشیم و خونسردی خود را حفظ کنیم این گونه نه تنها ما به خشونت ورزی متهم نمی شویم بلکه این سرکوب گران هستند که به خشونت متهم خواهند شد!

در ضمن اگر امتحان کنید می بینید اگر کسی به شما فحش دهد و شما خونسرد باشید آن فرد بیشتر عصبانی خواهد شد!

می دانم حرف هایی که زدم کمی تا قسمتی شیطانی است اما راه دیگری جز جنبش بدون خشونت برای مردم ایران نیست!

روزی یک نفر به من گفت یک نفر سیلی به حضرت مسیح زد ایشان آن طرف صورت خود را جلو آورد تا آن فرد یک سیلی دیگر بزند و آن فرد خجالت زده و گریان شد و از کار خود پشیمان شد!

من به آن شخص گفتم سرانجام حضرت مسیح هم دیدیم چه شد اما حضرت محمد جنگید و دست آخر پیروز شد!

حال می خواهم بگویم ما قرار نیست از کسی تقلید کنیم چه امام فلان یا پیامبر فلان یا فلان عارف یا فلان رهبر سیاسی باشد ما باید به روشی که مناسب شرایط خودمان است عمل کنیم آن ها در زمانه و شرایط خودشان جوری که فکر می کردند درست است عمل کردند حال اگر موفق بودند یا ناموفق دیگر ما در جایگاهی نیستیم بخواهیم زیر سوال ببریمشان!


خلق را تقلیدشان بر باد داد

ای دو صد لعنت بر این تقلید باد


مولانا

دیگر می خواهم شفاف حرف بزنم!

دیگر می خواهم شفاف حرفم را بزنم!

دیگر نمی خواهم آن چه درونم هست را طور دیگری بگویم تا مردم خودشان بفهمند چون که تجربه ثابت کرده است مردم این قدر مشغله دارند که خودشان حاضر نیستند فکر کنند و رمزگشایی کنند که ما چه می گوییم!

این اخلاق مادربزرگ خدا بیامرزم بود که به همه ی ما منتقل شده است ضمن اینکه من خودم را سانسور هم می کنم!

دیگر تمام شد می خواهم جسارت حرف زدن داشته باشم و از روش های گوناگون برای این که منظور خودم را برسانم استفاده نکنم و رک و صریح بدون بی ادبی حرفم را بزنم!

آره

یک تفریح داشتیم اونم ازمون گرفتید!

یک تفریح داشتیم اونم ازمون گرفتید!

چند بار ساعت ها توی وب سایت های مختلف گشتم یه فیلترشکن پیدا کنم که کار کنه یا به اندروید گوشیم بخوره نیست که نیست!

نامردا همه رو بستن

خوب ما از زندگی چی بخوایم

یه تفریح داشتیم اونم اینستاگرام بود اونم بهمون ندیدید؟!

حالا ما به کنار یه عده شغلشون با این اپ ها بود اون ها هم الان بیکار شدن!؟

واقعا فکر می کنید کی هستید؟!

یک مشت ....... دور هم نشستید برای خودتون دستور می دید؟!

هیچ ..... نمی تونید بخورید همه ش بر می گرده تو کاسه تون!

( جاهای خالی را با هر فحشی که دوست دارید پر کنید )


ضمنا من فهمیدم چرا این قدر جوان ها تو شبکه های اجتماعی فحش می دهند!

من که اصلا فحش نمی دادم الان این قدر بد دهان شدم ببینید بقیه چرا این طورن!؟

چون که می آیند با حکومت مخالفت می کنند بعد کارشون به جایی نمی رسه حکومت هم غیر مستقیم یک کارهایی می کند ما را بد دهان می کند

ایضا این هم می رود توی پاچه یتان!؟


آخرش قشنگه!!!!

طلاق

نمی دونم چرا از بچگی از طلاق خوشم می اومد!؟

این قدر دلم می خواست ازدواج کنم بعدش طلاق بگیرم!

این قدر دوست داشتم مامان و بابام از هم طلاق بگیرن و من بگم بچه طلاقم!

نمی دونم چه جوری هست که ازش خوشم میاد!

یا دلم می خواست اون موقع که نوجوان بودم شکست عشقی بخورم برم تو فاز افسردگی که البته شد نه یه بار و دو بار، چهار بار!

آره دیگه!

ما هم این جوریم!

شب ها

شب ها هنوز نخوابیده بیدار می شوم!

سه یا چهار ساعت بیشتر خواب ندارم!

بعضی شب ها بلند می شوم و کاری می کنم

اما بعضی شب ها مثل دیشب توی تخت می مانم

هی خوابم می برد و هی بیدار می شوم

آخرش هم که از جا بلند می شوم سرم درد می گیرد و اخلاقم سگی می شود مثل امروز!

شما بگویید من شب های بلند را چه کار کنم؟!

این همه ساعت ...

خستگی هنوز در تنم مانده

قرص خواب هم دیگر جواب نمی دهد

روزها را هم نمی دانم چه کار کنم!

بی میل و بی حوصله ام به همه چیز

زندگی ام تا این اندازه هیچ وقت بی معنا نشده بود؟!