باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

ایگو

ایگو یا همان خود، پادشاه ذهن ماست محل قرارگیریش پشت پیشانیست همان قسمتی که در مغز انسان ها تکامل یافته تر از حیوانات است، ما انسان ها این قدر گرفتار این خود هستیم که باید هر چه او می خواهد را عمل کنیم، گاهی اگر به آنچه او می خواهد عمل نکنیم احساسات بدی را تجربه می کنیم، ما اسیر این ایگو هستیم، این خود گاهی زخم خورده هم هست و برای التیام خود، دست به کارهای وحشتناک می زند و خودش را محق نیز می داند!

ما انسان های این دوره و زمانه نسبت به خود ناآگاهیم و در نتیجه حتی وقتی فکر می کنیم نیت خوبی داریم ممکن است گرفتار نیاتی پنهانی باشیم که از خودمان نیز پنهان است، خیلی از افکار ما که مثبت تلقیشان می کنیم در واقع توسط بعد شیطانی و ناخودآگاهمان تولید شدند و ما را سمت کارهایی می کشند که اگر متوجه منفی بودنشان بودیم هیچ وقت انجامشان نمی دادیم این در واقع همان چیزیست که در ادیان آمده است شیطان گناهان را در نظرمان زیبا جلوه می دهد و ما فکر می کنیم داریم کار خوبی می کنیم اما داریم کار بد می کنیم!

یک جایی می خواندم اسرائیل و ایران در دو دنیای موازی هستند هر دو از هم زخم خوردند هر دو اسیر ایگوی خود هستند هر دو فکر می کنند دارند کار درست و خوبی می کنند اما هر دو در اشتباهند و دارند دنیا را به آتش می کشند و آدم های بی گناه را می کشند، زندگی جنگیدن نیست ما کودکی بدی داشتیم که آن موقع فهم کردیم زندگی جنگیدن است الان که بالغ شدیم لازم است بالغانه فکر کنیم زندگی نفس کشیدن است، هدیه ی زندگی و نفس و خنده به یک نفر دیگر است، قبل از هر تصمیمی چند تا نفس عمیق بکشیم بهتر می توانیم فکر کنیم و تصمیم بگیریم، لازم است از آن پوسته ی سخت کودکانه به در آییم و رو به جهان گشاده تر باشیم و دیگران را این قدر بد نبینیم!

دفاع از دین

امروز داشتم صحیفه سجادیه می خوندم، داشت خدا رو ستایش می کرد، می گفت من در صلب پدرم بودم، بعد رفتم در رحم مادرم رشد کردم، پاره گوشت شدم و ...! خوب این اعتقادات رو ما می دونیم در علم این جور نیست، آدم وقتی این چیزها رو در کتاب های دینی می بینه با خودش میگه از کجا معلوم بقیه حرفاشون و اعتقاداتشون همین جور نباشه؟!

برای همین من از نوجوانی تصمیم گرفتم اصرار روی درستی اعتقادات دینی نداشته باشم با کسی هم بحث نمی کنم، از کجا بدونم کدوم درسته؟! آدم در طول زندگی هر چی رشد و بلوغ پیدا کنه یه حقایقی براش مسجل میشه، لازم نیست از اول ایمان صد در صدی داشته باشی، احتمالش هست درست باشه احتمالش هست نادرست باشه، میریم جلو تا خدا خودش حقیقت رو نشونمون بده، شاید بعضیا بترسن، خیلی ها دوست ندارن این طور باشند دیگه اونا اگر می خوان خودشون رو گول بزنن خودشون می دونند ولی ما در دنیایی زندگی می کنیم هیچی قطعی نیست، صد سال بود میگفتن جهان با انفجار بزرگ به وجود آمده حالا داره رد میشه، یا همین ژنتیک و رشد و تولد انسان هر روز یه چیز جدید کشف میشه، اون وقت کسی نیست بگه شما از شگفتی عالم متحیر نمیشید چسبیدید به یک سری اعتقادات قدیمی!؟

یا مثلا خیلی جالبه این شبکه ی کلمه، به زور می خواد ثابت کنه شیعه ها مشرکن، از اون ور شیعه ها بهش پیام میدن می خوان ثابت کنن اینا مقرضن و گمراه!؟ مسلمان با مسلمان در میفته همو مسخره می کنن و تهمت به هم می زنن برای هم قرآن می خونن بعد میگن جل الخالق انگار این کتاب الان نازل شده ! بابا شما دارید 1400 سال در جا می زنید هنوز گیر همون چند تا آیه اید!؟  هیچ نوآوری نکردید، هر کسی هم یه حرف نو زد سرش رو کردید زیر آب! دنیا کجا رفته مسلمونا هنوز در حال زد و خورد با هم هستند! روزگار دین ها تموم شده روزگاری که بشر این قدر بالغ و آگاه نبود تموم شده البته هنوزم در حال جنگه، خاورمیانه هنوز گرفتار جنگ مذاهب و ادیانه البته الان دیگه دین ها و مذاهب دستاویز عوام فریبی هستند بازیچه ی سیاست و قدرت شدند و خیلی ها هم گول می خورند بعضی ها طرفدار تیم فوتبالن بعضیا هم طرفدار یه دین هر دو همان قدر کودکانه فکر می کنند!

خدا رو شکر ما که چندان گول نخوردیم، خدا حافظ باشه، خدا خودش راه و چاه رو نشون میده ولی کیه که حواسش باشه!؟

روزنوشت اول صبحی

دیروز روز کارگر بود!

روز معلمم بود!

یه جا خوندم این روز معلم به خاطر اعتراضات زمان شاه هست!

اتفاقاتی افتاده بود که در یک سیستم دموکرات میفته!

نخست وزیر استعفا داده بود و رهبر اعتراضات وزیر فرهنگ شده بود!

نمی دونم داستان واقعی بود یا ساختگی!؟

************

دیشب خواب های عجیب و غریب دیدم!

خواب دیدم استاد کامپیوتر شدم!

عشق سابقم استاد کامپیوتر بود!

بعد بهم کمک می کرد!

آخرش یک دفعه شبیه بابام شد!؟

من که نفهمیدم چرا این خواب رو دیدم و پیامش چیه!؟

اتفاقات امروز خیلی پرانرژی هستم!

با اینکه خواب پر افت و خیزی بود!

تازگی خواب های عجیب و غریب زیاد می بینم!

فکر کنم از طرف شیطانه!؟

مثلا یه شب خواب دیدم خانواده ام با دکتر دست به یکی کردن!؟

خانم دکتری که قبلا پیشش می رفتم و نزدیک شده بودیم!

خیلی خواب پر هول و ولایی بود!

چون که ضد من دسیسه کرده بودن!

بیدار که شدم دیدم اعصابم بی خودی خرده!؟

خلاصه که این چرت و پرتا رو نخونید!؟

جدیشون نگیرید!

ذهن من بیماره!

تو خوابم ول نمی کنه!؟

**********

به مامانم اون روز میگم من فکر می کردم آمریکایی ها مردم بهتری از ایرانیا هستند اما با انتخاب هاشون نشون میدن نیستن!

بایدن و ترامپ!؟

کدوم آدم عاقلی به ترامپ رای میده؟!

بایدنم که مریضه معلوم نیست چی کار می کنه؟!

چهار سال پیش من فکر می کردم سندرز رای بیاره!؟

ولی حدسم اشتباه بود!

واقعا اکثریت هر جامعه ای مشکلات خودشون رو دارن!

خیلی فرق نمی کنه کجا زندگی کنی!

آدما همونن، وحشی، غیر قابل پیش بینی ، غیر منطقی، نادون!

میگن خیلی ها تو رابطه جنسی وحشی میشن فحش میدن!

خوبه من از زیر این چیزا در رفتم وگرنه برام غیر قابل تحمل بود!

البته وحشیگری و خشونت رو خیلی جاها میشه دید مثل هاکی، فوتبال آمریکایی، حتی فوتبال!؟

تماشاچی ها هم همین طورن که این چیزا رو دوست دارن!

برای کنترل و خارج کردن انرژی این آدما این چیزا ابداع شده!

چون کاریش نمیشه کرد کسی که روحیه ش این طوره!؟

شاید یه زمانی که آدما به شکار میرفتن و همه ش با هم می جنگیدن این روحیه خوب بود!

اما الان مذمت میشه!؟

شاید منم چون خودم ذاتا آرومم حتی صدامو بلند نمی کنم این جوری فکر می کنم از نظر اونا من غیر قابل تحملم!؟

شاید بهم بخندم، بگن برو بابا، تو نمی فهمی!؟

شاید راست بگن من در اشتباهم!؟

مسیحیت

من واقعا نمی تونم مسیحی بشم چون که کشیش ها یه چیزایی میگن که اصلا با عقل جور درنمیاد البته حرف های خوب و درست هم زیاد می زنند و خیلی باحالن میگن که اگر یه سری حرف های ما درسته و قبول می کنید اون بقیه ش رو هم قبول کنید حتی اگر به نظرتون درست نرسه بعد یه مغلطه هایی هم براش میارن!؟

تصمیم گرفتم همون سیستم خودم  رو که از بچگی داشتم برم جلو، خرد خرد شناخت پیدا می کنم و کشف می کنم و حرفای درست رو قبول می کنم، من آدم کورکورانه پرستیدن نیستم یا آگاهانه یه کاری رو می کنم یا اصلا انجام نمیدم!؟

دلم میخواد حرف بزنم!

دلم میخواد حرف بزنم اما نمی دونم از چی بگم؟!

صبحانه خوردم ولی دلم یه صبحانه ی خاص و مفصل میخواد، همین جوری دورهمی هوس کردم البته حوصله ندارم تهیه ش کنم و از خودم دریغش می کنم! خخخخ!

دیشب از لحاظ روانی نمی دونم چرا قاطی کرده بودم! چند تا آهنگ داشتم گوش می دادم هنوزم تو سرمه! زانیار!

امروز خرید میوه و سبزی داریم، دیروزم رفتم خرید کردم خوش گذشت، میوه فروشی خیلی خوبه، حس میوه ها و سبزی های رنگارنگ روح آدم رو تازه می کنه!

یکی دلم می خواسته تو لوازم تحریری کار کنم یکی میوه فروشی و یکی هم روسری فروشی فقط من اعصاب مصاب ندارم مشتری دو تا سوال بپرسه از دستش عصبانی میشم! خخخخ!

هوا امروز ابری و سرده، فکر کنم بارونم اومده تو این هوا تنبلیم میاد برم بیرون ولی خرید سوپرمارکتم داریم، ساعتای 10 میرم الان زوده!

یه سری پادکست مسیحی پیدا کردم مال موسسه ی دلهایمان احیا کن، خوبن آگاهی بخش هستند، ما در دنیایی عجیبی زندگی می کنیم تشخیص حق و حقیقت خیلی سخته ولی من دلم رو زدم به دریا و مسیحی شدم، با چند تا خواهر و برادر مسیحی هم در ارتباطم، خارجن!

من سال ها مرید عرفان اسلامی بودم اما با مطالعات چند سال اخیرم فهمیدم این عرفان اسلامی خیلی تحت تاثیر عیسی مسیح هست، همون طور که به نظر میاد تحت تاثیر زرتشتی و دین های هندی هست!

یه کتاب چند سال پیش می خوندم، نظرات فلاسفه مختلف رو نوشته بود بعد نقدشم نوشته بود، خیلی جالب بود که در بیشتر موارد به نظر من هم نظرات فیلسوفه درست بود هم نقدش، یعنی استدلالش منطقی بود و حرفاش با عقل جور در می اومد اما نقدشم همین طور بود بعد من اونجا به عقل خودم شک کردم چطور ممکنه هم نظرات فیلسوف درست باشه هم نقدش؟! برای همین میگم تشخیص حق و حقیقت سخته و من هنوز تو این مشکل موندم!؟ هنوزم درگیرشم!؟

بنابراین چون یه عمر با عقل خودم پیش رفتم و هزار جور اتفاق برام افتاده می خوام این بار با عقل مسیح پیش برم، خداوند راهنماییم کنه البته نه اینکه خدا راهنماییم نکرده باشه نه اما خودم رو سپردم به دستان عیسی مسیح و خدا و روح القدس، اگر کورم بینایم کنند!؟

خوب خیلی چرت و پرت گفتم، برم دیگه، خواهشی که دارم اینه که گیر ندید که چرا مسیحی شدید چون مرغ من یه پا داره و الان تشخیصم این بوده که این کار رو بکنم!؟ خخخخخخ!