باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

امشب هوای گریه دارم

امشب هوای گریه دارم

نوای ساز تو در سینه دارم

تو خسته جان من خسته جان

چرا سخن آه و کینه دارم؟

نگفتیم که بی گنه

چگونه بی من سر به بالین گذارد؟

شفقتنا شفقتنا بت ساقی

ببخش مرا ببخش مرا یار باقی

مزن مرا مزن مرا

نران مرا نران مرا

مگر مرا چه می شود؟

مگر تو را چه می شود؟

برانیم نداریم شفقتنا شفقتنا

نگر مرا نگر مرا زین بی سر و سامان مرا

نمی روم نمی روم گر چه به جان برانیم

من همانم من همانم تمام کنم ماجرا را

بزن مرا بزن مرا

سزد مرا سزد مرا

گر تو نزنی کی زند مرا

من طاق طاقتانم من پادشاه شاهانم

حریف ندارم و تنها تو را می خواهم

همایونم همایم باش

فریدونم نجاتم باش

سیاوشم تو شاهم باش

منم ماهی تو ماهم باش

تویی ساقی سقایم باش

تویی مطرب دوایم باش

منم ظالم تویی عدلم

تو شاکی و قاضیم باش

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.