باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

جانوری به نام آدم

امروز داشتم روی یوتیوب می گشتم یک برنامه از شبکه های ماهواره ای مربوط به دو سال پیش دیدم که مجری با یک حالت که من رو به تهوع میاورد در حال مقایسه نیروی نظامی ایران و اسرائیل بود!؟

واقعا آدم ها چرا این جورین؟! هر چی می گذره بیشتر می فهمم که آدم ها چقدر بدند!؟ دیگه نمی خوام با هیچکس در ارتباط باشم و برای هیچکسی کاری بکنم!؟ قیافه هاشون رو درست می کنند اما درونشون لجنه!؟ هر کی هم بیشتر به قیافه ش می رسه انگار درونش لجن تره!؟ دیگه هم این شبکه رو نگاه نمی کنم!؟


بعدنوشت: نمی دونم چرا مثل سابق، احساس نفرت و بیزاری توم نمی مونه! میاد و میره!؟ من آرومم، هر چه آدم ها لجن و خطرناک باشند بازم پشت بهشون نمی کنم!

من گیج شدم!

امروز داشتم افکارم رو می نوشتم!

دیدم خیلی چیزها دلم می خواد!

اما از لحاظ اخلاقی یا شرعی یا عرفی یا عقلی درست نبوده و انجام ندادم!

این سال ها مطالعات متعددی کردم!

در روانشناسی، در فلسفه مدرن، در عرفان اسلامی، در معنویت مدرن، در شیعه، در سنت، در مسیحیت و ...!

نمی دونم کدومشون درسته!

و اگر هم بخوام طبق دل و عقل خودم برم که اینا آفت داره!

اگه قبلا یکی بهم میگفت دلت آفت داره خیلی بهم برمی خورد!؟

ولی الان که دارم افکارم رو می نویسم می بینم داشته!

منتها انکار و پنهان کردن این چیزا حتی از خودم باعث شده فکر کنم خوبم!؟

در صورتیکه عدالت خدا میگه هر کسی باید از صفر شروع کنه!

انتخاب کنه تو بدی های وجودش بره جلو یا خوبی های وجودش!

منتها اونایی که مثلا کارشناس بودن و به ما یاد دادن خودشون با خودشون درگیر بودن ما رو هم با خودمون درگیر کردن!؟

واقعا شما اگه اول راهید خیلی حواستون باشه منابع معتبر بخونید!

تقصیر خودمم بوده دنبال گشتن نبودم هر چی معلما و آدما و کارشناس های تلویزیون گفتن انجام دادم!

حالا که دارم مطالعه می کنم می بینم چه خبره!؟

حتی همون ادیب هامون مثل حافظ و سعدی و مولانا هم شیوه هاشون شبیه به هم نیست!؟

مولانا میگه انکار نکن اقرار کن!

منم یه سری نشستم مثل مسیحی ها اعتراف کردم و نتیجه خوبی داد!

حالا دارم تو دفترم اقرار می کنم!

منتها نمی دونم چرا سرم درد می گیره و خوابم می گیره!؟

یعنی ایگوم این قدر از این بخش های سرکوب شده ام بیزاره!؟

************

دیشب مشهد سیل اومده!

7 نفر فوت شدن و 12 نفر مفقود!

گفتن بارش ها تا یکشنبه ادامه داره!

پرنده های خوشحال در حال خوندنن!؟


بعدنوشت:

آفت عقل = خود بینی

آفت دل = هر چه دل را از یاد خدا غافل کند

روزنوشت بی برقی

امروز طوفان شد!

باران تندی اومد!

برق های خونمون اتصالی کرد!

الان یه فیوز اصلی پریده!

من با اینترنت گوشی اومدم!

تلویزیون قطعه!؟

بیکار موندم!؟

************

چند روزه همه ی کتاب هایی که می خوندم رو جمع کردم!

فقط صحیفه سجادیه چون تفسیر قرآنه و خود قرآن رو میزمه!

امروز خوندم یه کوچولو!

امروز هنوز افکارم رو یادداشت نکردم!

بعد از ظهری قبل بارون رفتم پیاده روی!

خرید از سوپرمارکت هم کردم!

************

یه چیز جالب که دیدم!

مولانا میگه دل رو از هر جور کینه ای پاک کن!

اما امام سجاد میگه خدایا کینه منو نسبت به دشمنم و دشمن خودت بیشتر کن و من رو بر اون پیروز کن!؟

من خودم دیدگاه مولانا را بیشتر می پسندم!

سعی کردم بدون کینه کاری کنم اما انگار همیشه بوده!؟

ولی بالاخره یه روز ازش پاک میشم!

حالا یه عده آدم ها هستند طرفدار امامان شیعه اند و طبق روش اون ها عمل می کنند!

نمیشه بهشون گفت اشتباه می کنند!

تازه نمیشه یه نسخه رو بگیری موقع هر بیماری استفاده کنی!؟

واسه هر بیماری لازمه متخصص نسخه ی جدید بده!

اگه مثل من هم خوددرمانی کنید بیماریتون ممکنه طول بکشه!؟

اما متاسفانه امروز متخصص قابل اعتمادی در حوزه ی دین و معرفت نداریم!؟

مجبوریم کجدار و مریض بریم جلو!

با سعی و خطا!؟

امیدوارم آخرش به جاهای خوبی برسه!

معروف شدن

اون روز یه کلیپ از بلاگر کمدین، سرنا امینی می دیدم بازدیدکننده هاش زیاد شده بود فکر می کرد تو کوچه همه می شناسنش!؟ خخخخخخ

حالا داستان منه، بازدیدکننده هام بالای 80 هزارتا شده منم خوشحال می رم تو خیابون مردم رو می بینم با خودم میگم الان این آدم در مورد من چی فکر می کنه!؟ بعد نمی دونم چه جوری نگاه می کنم که اونا هم بر می گردن یه جوری نگام می کنن که من نمی دونم یعنی چی!؟ خخخخخ

هی به خودم میگم هیشکی منو نمی شناسه سرت رو بنداز پایین برو!؟ باز نگاه می کنم به آدم ها، می دونم غلطه ولی وسواس خناسه تو کله ام!؟ خخخخخ

خیلی معروف شدن تو فضای مجازی چیز بدیه، دچار توهمت می کنه زندگیت رو بهم میریزه!؟ خخخخخ

آموزش و آزادی و اختیار

در آزمایشات روانشناسی ثابت شده است هر چه آموزش و پرورش با آزادی و اختیار بیشتری برای دانش آموز توام باشد دانش آموز در یادگیری و نهادینه کردن پیام های آموزشی موفق تر است هر چه کنترل و اجبار و سرزنش و توبیخ بیشتر باشد دانش آموزان کم رغبت تر به کار هستند و از زیر کار در می روند  و تنبلی می کنند این در مدیریت در محل کار هم ثابت شده است البته این مستلزم این است که معلم یا مدیر خود از مشکلات روانشناختی رنج نبرد و دلی واقعا از مهر داشته باشد در جامعه ی ما که اکثرا بغض دارند انجام این کار خیلی سخت خواهد بود لازم است انسان های بالغ درستکار به کار گمارده شوند!