باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

معنای زندگی بد

دیشب یک معنای زندگی پیدا کردم زلزله و آتشفشان شدن برای تغییر دنیا اما این هدف بدی هست چون دلم را سنگ می کند! همین الان می تونم احساسش کنم!؟ من نمی خواهم سنگ شوم!؟

واقعیت این هست که هر کس در دنیا بیشتر جولان دهد آخرش سر از جهنم در می آورد خوب آن مردها هم که این کارها را ضد زن ها می کنند سر از جهنم در می آورند چرا من خودم را سنگ کنم تا جلوی این کوه پوشالی که درست کردند را بگیرم؟! در ضمن که خودم در آتش خشم خودم مدام باید بسوزم؟!

تمام زن های آگاه می دادند منم منم و من فلانم اکثر مردها پوشالیست از روی بچگیشان است در ثانی عده از زنان هستند که خودشان می گذارند تحقیر شوند هر چه باهاشون بد حرف زده شود باز می گذارند دلیلش را نمی دانم اما برای خودشان احترام قائل نیستند و کسی که برای خودش احترام قائل نباشد معلوم است دیگران نیز به او احترام نمی گذارند!؟

چیز دیگری که باید بگویم این است از همین زن ها و دختر ها که این قدر هوایشان را داشته ام خیلی خورده ام چرا باید به خاطر کسانی که تیشه به ریشه ام می زنند از خودگذشتگی کنم و خودم را عذاب دهم!؟

یک بعد اعتقادی هم داستان دارد آن هم اینکه دنیا بر پایه ی عدل الهی است خوب اگر این طور است خداوند منظوری داشته است که اجازه این کارها را داده است پس من حق دخالت ندارم اگر دقت کنیم می بینیم این ها مثل یک فیلتر عمل می کنند تا فقط یک سری زن ها ازش عبور کنند بقیه پشت فیلتر گیر می کنند!

و در آخر هم بگویم مبارزه جویی و انتقام جویی به نطر من با روح زنانه در تضاد است وقتی می توانی دریا شوی چرا باید سنگ شوی؟! شاید من به نظر شما سنگ باشم اما من یک پوسته ی سنگی دارم که از من محافظت می کند و در درونم دریاست که موج می زند اغلب مردم پوسته ی سنگی را می بینند و فرار می کنند من هم همین را می خواهم راه نفوذ ندارم!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد