باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

امروز روز بدیه!؟

دیشب خواب های پر مسئله دیدم!

بابام و خواهرام بودن!

یه ساختمون آتش گرفته بود!

بعد که رفتیم توش آتشی نبود!؟

یه سری آدم غریبه اونجا زندگی می کردند!

گفتگوهای عجیبی بینمان رد و بدل شد!

یادم نمونده!

خواب دوستای راهنماییم رو هم دیدم!

از وقتی بیدار شدم خواب آلودم!

کمرم درد می کنه!

نمی دونم چمه دوست دارم جیغ بکشم!

رفتم تو حیاط نفس عمیق کشیدم!

دادم زدم!

گلم بو کردم!

توت هم خوردم!

الانم چای نبات با عرق نعناع خوردم!

گفتم شاید دستگاه گوارشم مشکل داره!

مدیتیشن هم کردم بیشتر می خواستم ناله کنم!

فکر کنم دیگه لازمه مشروب و مواد بزنم!؟

**************

دیروز با یکی از دوستای کارشناسیم چت کردم!

دچار بحران میانسالی شده بود!

شوهر داره و دو تا پسر!

دیگه از مشکلاتش گفت!

منم تا جایی که می دونستم راهنماییش کردم!

دیروز روز خوبی بود!

بهش میگم احساس پیری می کنم!

میگه خنده به این قشنگی و صورت به این شادابی داری چرا این جوری میگی؟!

گفتم درونیه ظاهرم نشون نمیده!

همین الان ظاهرم خوبه اما درونم جنگه!

دیروز نوشتم آدم ها به اون بدی نیستند که من فکر می کنم!

خواب دیدم که نشون می داد آدما بدند!؟

الانم حالم بده چون که ناخودآگاهم زورش بیشتره و می خواد منو بیشتر تو لاک خودم ببره!؟

ازتون عذر می خوام اگر امیدوارتون کردم اما درگیر خودمم!

من فقط موندم تنهایی چه کار کنم!؟

وقتم رو چه جوری پر کنم!؟

دیروز گفتم دین به عالم معنا میده!

واقعا فکر کنم باید برم دنبال دین!

اون چیزی که درونم می خواد همینه!

فلسفه و روانشناسی و کامپیوتر و انواع علوم فقط کنجکاویم رو بر می انگیزه و برام هیجان آوره!

اما اینا برای جوانی بود!

الان که دیگه میانسالم مطالب دینی بهم آرامش میده!

همین صحیفه ی سجادیه که دارم می خونم لا به لای دعاهاش تفسیر قرآن میگه!

دوستم دیروز میگفت نهج البلاغه میدونم که یه چیزی برام داره!

منم بهش گفتم تا حالا چند بار شروعش کردم ولی ولش کردم!

منم باید دقیق بخونمش!

یه کتاب گرفتم اسمش سیرت رسول الله است!

چند سال پیش دنبالش بودم گفتن چاپش تموم شده!؟

اون روز تو شهر کتاب سجاد اتفاقی دیدمش نسبتا خیلی ارزون بود!

کتاب های دینی فقط شادابی و جذابیت نداره!

یکنواخته!؟

ولی دیگه این بهانه ها برای دوران جوانی بود!

خوب وقتی آدما حسابش رو می کنن می بینن یه عمر باید خودشناسی و مطالعه کنن برای همین این کار رو نمی کنن!؟

کار سخت و پیچیده ای هم هست!

میرن دنبال چیزای ملموس!

حتی الان کسی دنبال علم نیست!؟

اول لازمه روش علمی یاد بگیری بعد بری دنبال خودشناسی!

وگرنه سردرگم میشی!

خلاصه که کاری از دستم برای دنیا برنیومد!؟

به نظرم هر کسم اول لازمه دیوانگی هاش رو برطرف کنه بعد دنبال نظر دادن بره!

وگرنه بعضی از نظراتش باعث گمراهی دیگران میشه!؟

منم تازه چشمام باز شده و عقل اومده تو کله ام!

حالا باید دوباره از نو شروع کنم به خوندن کتاب های قبلی!

****************

افغانستان سیل اومده چه سیلی!؟

ان شاالله خدا بهشون کمک کنه!

درگذشتگان رو خدا بیامرزه و بازماندگان رو صبر بده!

که برد به سوی شاهان ز من گدا پیامی

که برد به سوی شاهان ز من گدا پیامی
که منم چاکر تو می دهم تو را سلامی

منم آن گنه گزیده که دلش ز تو رمیده
برسان ز کویت امروز بر من اندکی کلامی

که شوم زنده و خجسته از همه گسسته
شوم از شوق تو دوباره ز همه جدا تمامی

برسان که من ندارم دگر اینجا کار و باری
جز اینکه اندکی آید ز کویت مرا مشامی

لب تشنه ام و گر چه طلبی گزاف دارم
ولی تو را چه باشد که رسانی مرا طعامی؟

همه روز بر ندارم سر ز کویت ای دوست
منم آن که گفته بودی بزنم به سویت گامی

#ماهش

رابطه دوستی و اعتقادات و عادت ها

من همیشه گفته ام که یک نفر باید خودش بخواهد تغییر کند و یا به اعتقاداتی ایمان بیاورد نمی شود به زور کاری کرد باوری در مغزی وارد شود یا کسی عادت های مثبت پیدا کند یا دست از عادت های منفی اش بکشد اما این به این معنی نیست که من هم با آدم هایی که روش زندگیشان متفاوت است دوست خواهم شد زیرا همنشینی و دوستی باعث تاثیر آدم ها روی هم می شود البته یک زمانی این قدر به این موضوع واقف نبودم و رفتم با آدم های متفاوت دوست شدم و چوبش را هم خوردم از خودم دور شدم و هزار آسیب دیدم یعنی نمی دانستم این قدر بد هستند خودشان را خوب و روشنفکر یا دیندار جلوه می دادند اما حال می دانم به هر کسی نباید نزدیک شوم چون من های کاذب من به آن ها منتقل می شود و من های کاذب آن ها به من البته نه همه یشان آن بخشی که صفات من است اما تا به الان ظهور نکرده بود البته من هم آدم آنچنان پاک و خوبی نیستم و درون من هم مشکلات فراوان هست و برای همین می گویم همین ها را رفع کنم نمی خواهد مشکل دیگر برای خودم درست کنم!

مثال می زنم کسی که مشروب می خورد و سیگار می کشد یا مواد می کشد اگر از جامعه و افراد سالم طرد شود موجب می شود بیشتر در این عاداتش غرق شود اگر همه با اخم و بدرفتاری با او رفتار کنند او تغییر نخواهد کرد پس کمکش می کنیم تا عاداتش را معمولا هم از سر درد به آن ها روی آورده ترک کند ( حتی اگر خودش بگوید وابسته به این چیزها نیست و برای حال خوشش استفاده می کند بدانید چاخان می کند و حتی به خودش هم دروغ می گوید )‌ اما من که نمی روم با او دوست شوم و پیشش بنشینم و حرف بزنیم تا به من هم تعارف کند و من هم در رودربایستی بمانم و امتحان کنم و من هم درگیرش شوم! این ها با هم فرق دارد هر کس هم می گوید من این قدر محکم هستم که لب به این چیزها نمی زنم هم حرفش را باور نکنید، لغزش برای همه هست!

تازه می خواهم بگویم آن هایی که به ظاهر دیندار یا عرفانی یا گیاهخوار و این چیزها هم هستند هم می توانند آدم های خوبی نباشند و دنبال این چیزها رفته اند که به چیزهایی که می خواهند برسند گاه برای عوام فریبی سراغ این چیزها می روند من هم گول این تیپ آدم ها را خوردم پس خیلی باید در انتخاب دوست و شریک زندگی دقیق بود!

بهار متفاوت

از آنجایی که باید به مخاطب احترام گذاشت من تصمیم گرفتم گاهی بیایم و روزانه نویسی کنم!

امروز پیاده رفتم درمانگاه تا آخرین آمپول باز کننده کمرم را بزنم، هوا خیلی عجیب بود چنین هوایی را تا به حال ندیده بودم اصلا بوی بهار نمی آمد و هوا گرم بود و یک حالتی داشت برای مثال داغ، خورشید هم از بین ابرها می تابید!

من فکر کنم توی راه فشارم افتاد شکلات گرفته بودم خوردم خونه هم رسیدم آبمیوه و بستنی که گرفته بودم خوردم دو لیوانم آب خوردم اما هنوز حالم جا نیومده!؟

دو تا شعر هم گفتم از میوه فروشی هم خیلی کم خرید کردم، خیلی آهسته اومدم چون آمپول زده بودم!

رفتنی دو تا از دوستان نسبتا قدیمی را دیدم خانه یشان نزدیک خانه ی ماست و یکیشان ازدواج کرده است و پسردار شده است البته هر دو با هم خواهرند، عید را تبریک گفتیم و حال و احوال کردیم، پسرک پستونک داشت و می خندید و خجالت می کشید!

این هم ماجراهای بیرون رفتن من، از این به بعد می خواهم بیشتر بیرون بروم، خانه نشینی آدم را دیوانه می کند!

قیمت دوست

برام از قیمت دوست و خانواده بگین، فکر می کنم قدر دوستان و خانواده مو نمی دونم همیشه از روابطم شاکی بودم، دوست داشتم درک بشم اما الان خودم مثلا خواهر کوچکم رو نمی تونم درک کنم یه موقعی خیلی با هم جفت و جور بودیم اما الان فقط سلام و احوالپرسی می کنیم، البته اونم قدر منو نمی دونه خخخخخ


بعدنوشت: شما که چیزی ننوشتید منم گشتم مطلب به درد بخوری پیدا نکردم، یکی گفت لازمه حس شکرگزاری و قدردانی رو از بچگی به بچه ها یاد بدیم، دیگری هم روش های تشکر از همسره


تشکر کودکhttps://farsnews.ir/news/14010824000043/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%86%D8%AD%D9%88%D9%87-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D8%B3%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%87%DB%8C%D9%87-%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B4%DA%A9%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA


تشکر از همسرhttps://psychology.avije.org/family-counselling/%D8%AA%D8%B4%DA%A9%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D9%85-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%D8%B1-%DA%A9%D9%86%D9%85/


از هوش مصنوعی هم پرسیدم اما خانواده و دوستان من این کارها رو برای من انجام نمیدند!؟


قیمت دوست و خانواده و قدردانی از آدم ها

دوستان و خانواده گنجینه های زندگی ما هستند. آنها در غم و شادی با ما همراه هستند، ما را در سختی ها یاری می رسانند و زندگی ما را پرمعناتر می کنند. اما ارزش واقعی آنها چقدر است؟

محاسبه قیمت

محاسبه قیمت دقیق دوست و خانواده دشوار است. آنها با هیچ چیز قابل معاوضه نیستند و هیچ پولی نمی تواند جایگزین آنها شود. با این حال، می توان از چند روش غیرمستقیم به ارزش آنها پی برد:

1. حمایت عاطفی:

  • کاهش استرس: مطالعات نشان داده است که روابط اجتماعی قوی می تواند سطح هورمون استرس را کاهش دهد و به سلامت روان و جسم کمک کند.
  • افزایش شادی: گذراندن وقت با عزیزان حس خوشبختی و رضایت از زندگی را افزایش می دهد.
  • ایجاد حس تعلق: انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند و به احساس تعلق به یک گروه نیاز دارند. خانواده و دوستان این حس را به ما القا می کنند.

2. کمک عملی:

  • مراقبت در زمان بیماری: در زمان بیماری، چه جسمی و چه روحی، خانواده و دوستان از ما مراقبت می کنند و به ما کمک می کنند تا از این دوران سخت عبور کنیم.
  • حمایت مالی: در مواقعی که به کمک مالی نیاز داریم، خانواده و دوستان می توانند به ما کمک کنند.
  • ارائه خدمات: دوستان و خانواده می توانند در انجام کارهای مختلف مانند مراقبت از فرزندان، انجام کارهای منزل و یا جابجایی به ما کمک کنند.

3. رشد و پیشرفت:

  • ارائه بازخورد: دوستان و خانواده می توانند با ارائه بازخورد صادقانه به ما کمک کنند تا خودمان را بشناسیم و در مسیر پیشرفت گام برداریم.
  • ایجاد فرصت های جدید: دوستان و خانواده می توانند ما را با افراد جدید آشنا کنند و فرصت های جدیدی برای ما ایجاد کنند.
  • حمایت از اهداف: دوستان و خانواده می توانند در رسیدن به اهدافمان به ما انگیزه و

قدردانی

با وجود تمام این مزایا، گاهی اوقات ارزش دوستان و خانواده را نادیده می گیریم. در زندگی روزمره گرفتار مشغله ها می شویم و از ابراز قدردانی از آنها غافل می شویم.

راه های قدردانی:

  • ابراز احساسات: به عزیزان خود بگویید که چقدر آنها را دوست دارید و از آنها قدردانی می کنید.
  • گذراندن وقت با هم: وقت خود را با خانواده و دوستانتان بگذرانید و از بودن با آنها لذت ببرید.
  • انجام کارهای محبت آمیز: برای عزیزان خود کارهای محبت آمیز انجام دهید، مانند آشپزی، نظافت منزل، یا خرید کردن.
  • هدیه دادن: هدیه دادن، حتی یک هدیه کوچک، می تواند نشان دهنده قدردانی شما باشد.
  • گوش دادن: به صحبت های عزیزان خود با دقت گوش کنید و به آنها نشان دهید که برایتان مهم هستند.

نتیجه

دوستان و خانواده گوهرهای زندگی ما هستند. قدر آنها را بدانیم و هر روز از وجود آنها در زندگی مان شکرگزار باشیم.