باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

نوشتن کتاب

امروز با خودم گفتم بنشینم و کتاب بنویسم اما نمی دانم در مورد چی بنویسم!؟

یک داستان نیمه کاره دارم در مورد یک مرغ عشق است اما با شرایط فعلی فکر می کنم ادامه اش را ندهم بهتر است رمان فایده ندارد!

به نظرم می آید یک کتاب در مورد انسانیت بنویسم کتاب که می گویم منظورم یک کتاب جمع جور صد صفحه ایست که کمک کند به انسان ها برای بهتر زیستن!

دلم می خواهد با قلم بنویسم نه اینکه در لپ تاپ تایپ کنم با قلم یک جور دیگر آدم می نویسد متاسفانه جزوه ویراستاری خواهرم را هم تمام نکردم که یک کتاب ویرایش شده بدهم دست مخاطب!

من همیشه کار امروز را به فردا می اندازم اما از امروز فرق می کند فرق می کنم امید دارم!

نظرات 1 + ارسال نظر
اسیه دوشنبه 4 اردیبهشت 1402 ساعت 17:48

با قلم آدم جور دیگر می‌نویسد. موافقم
بنویس، من حاضرم بخونم نظر بدم

مرسی متاسفانه من هنوز کلی گویی می کنم باید هر روز تمرین نوشتن جزئیات و مثال کنم تا تبحر پیدا کنم در نوشتن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.