باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

زنان

امروز داستان بهرام گور را می خواندم او به خواستگاری دختران تمام پادشاهان زمان خودش رفته است و آن پادشاهان هم دخترانشان را به همسری او در آورده اند.

حتی دختر پادشاه هم باشی مجبورت می کنند تن به ازدواج با کسی بدهی که دوستش نداری، کسی که چند همسر دارد، کسی که زنان را کالا می بیند.

متاسفانه گویا این یک اپیدمی بین مردان است که زنان را کالا می بینند پادشاه و وزیر و رعیت و مهندس و دکتر هم ندارد.

زنان به دنبال یار می گردند و مردان فقط به فکر ارضا شهوات خود به وسیله ی زنان هستند! چه درد بزرگی!

نسل من فکر کردند اگر ازدواج سنتی نکنند و خودشان همسر برای خود بیابند خوشبخت می شوند اما نشدند!

گویا از هر هزار مرد یک مرد است که می تواند یار باشد بقیه ادایش را شاید دربیاورند اما همه چیز در مدار خودشان می چرخد!

امروزه که نگاه ابزاری و تجارت به وسیله ی زنان صورت می گیرد حتی زنانی حاضر می شوند به عنوان جاسوس در زندگی فردی وارد شوند. چقدر زشت!