باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

چه دانند!

نگارا مردگان از جان چه دانند

کلاغان قدر تابستان چه دانند


بر بیگانگان تا چند باشی

بیا جان قدر تو ایشان چه دانند


بپوشان قد خوبت را از ایشان

که کوران سرو در بستان چه دانند


خرامان جانب میدان خویش آ

مباش آن جا خران میدان چه دانند


بزن چوگان خود را بر در ما

که خامان لطف آن چوگان چه دانند


بهل ویرانه بر جغدان منکر

که جغدان شهر آبادان چه دانند


چه دانند ملک دل را تن پرستان

گدایان طبع سلطانان چه دانند


یکی مشتی از این بی‌دست و بی‌پا

حدیث رستم دستان چه دانند


 مولانا

نظرات 2 + ارسال نظر
گیل‌پیشی پنج‌شنبه 22 دی 1401 ساعت 17:30

این شعر، منو یاد یه مصرع معروفی از حافظ انداخت:
کجا دانند حال ما، سبک‌باران ساحل‌ها

کوهنورد پنج‌شنبه 22 دی 1401 ساعت 16:13 http://1kouhnavard.blogsky.com

سلام
روزتون بخیر.
ببخشید من اینقدر کم میام وبلاگ ها سر میزنم که موقع باز کردنشون میبینم خیلی از نوشته ها عقبم و چون همشو نمیرسم بخونم و بعد از چند روز میام، باز میبینم که این دفعه خیلی خیلی عقب افتادم. توی یکی از کامنتها که گذاشته بودم شما سوالی از من پرسیدید که در مورد اون کامنت خودم نظرم رو بگم. منتظر یک فرصت هستم که ذهنم تا حدودی خلوت بشه که بتونم بیام و مفصل بنویسم.

سلام
روز شما هم بخیر
ممنونم دیر نمیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد