باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

اعصابم خرده!

تازه از خواب بیدار شدم!

ولی اعصابم خرده!

خوابای چرت و پرت دیدم!

سگدونی درست کرده بودیم!؟

الانم اومدم وبلاگ و تلگرام رو چک کردم!

می بینم هیچ خبری نیست!

کامنتها رو می خونم!

می بینم اصلا یه چیزایی نوشته شده که من فکرشو نمی کردم!

اصلا به نظرم ربطی ندارند!

قلبمم درد می کنه هنوز!

باید برم دکتر!؟

همین رو کم داشتم!

دیروز رفتم به دوست سابقم پیام بدم!

بگم به کوری چشمت از قبلم هم بهتر شدم!

تو که از زندگیم رفتی دوباره برگشتم به روال خودم!

ولی گفتم ولش کن ارزش نداره!

اونم اون وقت می خواد جواب بده!

یاد عشق سابق میفتم!

می دونید به نظرم خالص نبود!

هر کی میاد سمت من واسه شهوتش میاد!

و خوب من اگه می خواستم از رو شهوت انتخاب کنم اصلا اونو انتخاب نمی کردم!

من گول ظاهر ساده و آرومشون رو خوردم!

فکر کردم آدمای خوب و پاکین!

ولی این طور نبود!

هر دفعه هم همین اشتباه رو کردم!

جرئتم ندارم به اونکه بهش حسم قوی تره نزدیک بشم!

والا اگه ازدواج از روی شهوته چرا از اول اشتباه به ما گفتن؟!

معلم ها و مربی های خر!؟

ما رو بردن تو خواب و خیال!؟

دنیای واقعی اصلا این طور نیست!

مثل مردای تو فیلما!

که مردای واقعی اصلا شبیه شون نیستند!؟

ما هم که ساده و زودباور و خوش خیال!؟

اصلا من دیگه نمی دونم!

ترجیح میدم تنها باشم وقتی دنیا و مردمش این طوره!؟

فقط خاک بر سر اونا که طرح این دنیا رو این جوری کشیدن!

که پسر بچه ی دبستانی دنبال این داستاناست!؟

متاسفانه مردمم که یه ریزه از خودشون جربزه و اختیار ندارن!

هر طرف هولشون بدن میرن همون طرف!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد