باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

بی قرارم

ای آنکه بی قرارم کردی

بگذار خانه خرابت باشم

بگذار خراب شوم و تو آبادم کنی

ای زندگی تن و توانم همه تو

جانی و دلی و ای دل و جانم همه تو

روزگار هجران ما می گذرد

آن روز که بیایی چه خوش می گذرد

بی تاب توام، ای همه ی زندگیم

بی هوش توام، ای همه ی تابندگیم

در هجر تو من پاک شوم

آری پاک از همه آلودگیم

شوق منی تو، شور منی تو

ای زندگیم، ای همه پایندگیم

رحمی کن بر این دل زخمی

بیا بیا از خود به من ده سهمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.