رفتم یه چیزی خوردم و با دمنوش، کمی آهنگ گوش کردم و انرژی روانیم برگشت و ذهنم رو هم که در پست قبل تخلیه کردم و خالی شد از افکار پوچ!
اتفاقا می خوام بگم من خیلی زندگی کردم، چیزایی رو تجربه کردم کمتر بشری تجربه کرده، چه از نظر معنویش، چه از نظر موفقیت های زندگی، چه از نظر بیماری های روانیش و جسمیش!
این همه کتاب خوندم و این همه تو وب گشتم، من گنجینه ای از اطلاعات دارم و دیگه حالا این قدر تجربه دارم که بفهمم چی درسته و چی غلط و کی راست میگه و کی دروغ، حتی می تونم تقریبا نیت آدم ها رو حدس بزنم پس من خیلی زندگی کردم، باید به خودم افتخار کنم که این جسارت داشتم که تنهایی پا تو جاهایی بگذارم که هر کسی نرفته، خوب اشتباهم کردم اما تجربه شده!
اگر بهم بگن دوباره از سر زندگی کن دوباره همین جوری زندگی می کنم اون موقع ها هم که کارتون می دیدم عاشق ماجراجویی بودم من از یکنواختی خسته میشم باید زندگیم پر از چالش و بالا و پایین باشه!
پس اون فکرای بیخود و سرگردان رو می ذارم کنار، بیخودی آینده ی خودم رو خراب نمی کنم و مثل آدم های ضعیف النفس آیه ی یاس نمی خونم هر کی هم آیه ی یاس بخونه به حرفش گوش نمیدم، کودک که نیستم هر کی هر چی گفت روم اثر بزاره نزدیک 40 ساله مه!؟
سلام، روزت بخیر

سلام




روز شما هم بخیر
اوقات خوش
خدا را شکر ننه ایشالا بقیش را خوب زندگی کنی وبه دلبخواه خودت
خیلی ممنونم عمه جون



ماشاالله چه تصمیم های خوبی

مرسی دوست خوبم


