باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

اگه من بگم میگن نه!؟

امروز یه کلیپ از استاد ملکیان دیدم می گفت مردم می گن هر حکومتی بیاد بهتر از این حکومته از کجا معلوم این طور بشه شاید بدترش بیاد!؟ والا من همون موقع این حرف رو می زدم بهم می گفتن نه، روی حرفشون وایمیستادن و باهام دعوا می کردن و می گفتن تو طرفدار حکومتی!؟ ولی وقتی یه آدمی که بهش میگن استاد این حرف رو می زنه همه براش درود می فرستند!؟ این واقعیت جامعه ماست!؟

از طرف دیگه می گن که این انقلاب، انقلاب شیرهاست نمی دونم چه شیرهایی هستند که همه حواسشون به پایین تنه شون هست انگار شیر رو ندیدن اون یه حیوون دیگه است که همه ش به فکر پایین تنه ش هست نه شیر!؟

به نظر من که همه ی مردم ایران دیوانه شدند، نمی دونن چه کار دارند می کنند، جشونه نمی دونم!؟


بعدنوشت: من از این ناراحتم که مردم نگاه نمی کنند نظر یک شخص چقدر درست یا غلطه به این نگاه می کنن که اون شخص کی هست که داره نظر میده و به نظرم این به دلیل این هست که به عقل و هوش خودشون اطمینان ندارند!؟

نظرات 4 + ارسال نظر
Lunacy دوشنبه 23 بهمن 1402 ساعت 12:33 https://lunacy.blogsky.com/

به قول شما چون یه شخص صاحب سبک و شناخته شده هست ممکنه مردم کف و سوت بزنن واسش ولی شخص عادی همین حرف رو بزنه بهش حمله میشه.

آره عزیزم متاسفانه این طوره!

سمیرا یکشنبه 22 بهمن 1402 ساعت 16:40

من اصلا نگران فردای انقلاب نیستم، چون مردم ما مارگزیده هستن و الان دیگه باتجربه ن، اون اتفاقی که چهل و پنج سال پیش افتاد، مردم مارو آبدیده کرده، الان اینجوری نیست مردم برن چشم بسته بگن آری، مو رو از ماست بیرون میکشن. ما افراد شایسته بسیار داریم و انتخابات صورت می گیره و هیچ رهبری به صورت دائمی، برحق و پررو چه قبل و چه بعد نمی خواییم اتفاقا خوشم میاد که انقلاب جدید رهبر نداره ولی موافقم که هر چی زمان بگذره، علیرغم خسارات جبران ناپذیر به مردم و مملکت، برای اینکه مردم بهتر بدونن چی میخوان و افراد، قضایا و خواسته هاشون رو بشناسن بهتره، یعنی عملا همه چی درنهایت به نفع مردم میشه ان شاءالله ان مع العسر یسرا

شما خوشبین هستی منم بدبینم
امیدوارم این جور که شما میگی بشه

سمیرا یکشنبه 22 بهمن 1402 ساعت 16:24

صحبت شما از لحاظ تئوری و روی کاغذ کاملا درسته ولی معمولا اینجور اتفاق ها مثل انقلاب به صورت خودجوش و ناگهانی صورت میگیره، یعنی قبلا لرزه های کوچیک، گسترده و مداوم بوده ولی حاکمیت به جای تغییر در ماهیتش (چون برای تغییر باید ماهیتش رو عوض کنه و حاکمیت این رو اصلا نمیخواد، یعنی مثل بتن سفته و هیچ تغییری نمیکنه) از سرکوب گسترده، سختگیری و فشار بیشتر استفاده کرده و می کنه، خود این قضیه باعث میشه اکثریت مردم که تمایلی به تحملِ دردسرهای تغییر ندارن هم کاملا ناراضی باشن و در زمان رخ دادن اتفاق هیچ کمکی به حاکمیت نکنن، و در نهایت چه ما بخواییم و چه نخواییم در زمان خودش و به صورت کاملا ناگهانی این اتفاق میفته، حالا چه خدای نکرده با حمله خارجی چه با اتفاقی مثل اتفاق ناراحت کننده پارسال. عملا راه دیگه ای رو هم نذاشته.

آره درست میگی به نظر میاد انقلاب اجتناب پذیر شده پس خیلی انقلابی ها لازمه تلاش کنن و آینده رو ترسیم کنن تا زودتر قشر خاکستری هم تصمیم بگیرند وگرنه فردای انقلاب قراره چی بشه؟! هنوز رهبرم نداریم!

سمیرا یکشنبه 22 بهمن 1402 ساعت 15:49

والا من با این طرز تفکر به صورت کلی و در همه زمینه ها مخالفم، اگه اینجور باشه ما باید توی زندگی در هیچ زمینه ای قدم از قدم برنداریم نکنه بدتر بشه، این چه حرفیه آخه! حالا این حرف رو میخواد انیشتین هم بزنه من که قبولش ندارم

نه منظور این نیست قدم برنداریم منظور اینه که بدونیم می خوایم چی کار کنیم! با چشم کور نریم جلو بلکه تصمیم بگیریم چی کار می خوایم بکنیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد