باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

ایران من

ایران من پابرجا بمان!

ای قلب زمین تو دوباره تازه می شوی!

خشم ها و کینه ها و عداوت ها تمام می شوند!

و تو می مانی و مردمت

مردمت بیدار می شوند

دوباره آبادت می کنند

زندگی دوباره در رگ های تو جریان پیدا می کند

و داستان های نو می سرایی

آکنده از مهر می شوی

و دوباره طلوع می کنی

من می دانم


#ماهش

ای مردم ایران

ای مردم ایران چتون شده؟!

چرا تن به هر خفتی می دهید؟!

چرا دست به هر کاری می زنید؟!

چرا به خودتان خیانت می کنید؟!

چرا از یکدیگر انتقام می گیرید؟!

می دانم به حرف من گوش نمی دهید!؟

ولی این راه که می روید به قبرستان ختم می شود!؟

به جهنم، به تباهی!؟

به خودتان بیایید!؟

دلتان از کی پر است و سر کی خالی می کنید؟!

هی!؟

چه بگویم که دل بینا خودش می داند!؟

....

من حرفی ندارم!؟

چه حرفی بزنم؟!

جای ما اینجا نیست!؟

این رسم روزگار نیست!؟

:(

بعدنوشت:

آری من حال شما را نمی دانم!؟

لطفا خجالت نکشید و از حال خودتان بگویید!؟

لطفا خجالت نکشید و حرف دلتان را بزنید و موضع واقعی خودتان را بیان کنید!؟

تولد خودم

امسال تولد خودم منتظر یه اتفاق بودم، گفتم میمیرم یا یه اتفاقی میفته زندگیم زیر و رو میشه اما هیچ اتفاقی نیفتاد!؟

تنها اتفاقی که افتاد کشته شدن دو تا قاضی تهران بود!؟ تازه اون روز دهنم باز مونده بود حالیم نشد روز تولدمه!؟ بعدش که شبکه های ماهواره ای تاریخ دادن فهمیدم که عه اینا روز تولد من مردن!؟

واقعا این چه پیغامی داره!؟ مو به تن آدم سیخ میشه!؟ این هدیه تولد من بود؟! این چه هدیه بود!؟ من واقعا به مرگ کسی راضی نیستم!؟ حالا گاهی آدم فحش میده و نفرین می کنه ولی اونا واقعی نیست یه حس زودگذره!؟ 

واقعا چه وضعی شده ها!؟

پاینده ایران

به آقای پزشکیان

امروز روی یوتیوب یه تکه سخنرانی از آقای پزشکیان دیدم، میگفتن دولت وفاق هست و همه باید دست به دست هم بدیم تا ایران را بسازیم و از این حرفا!

اما آقای پزشکیان نمیشه که دولت و حکومت ایران به تندروی هاش ادامه بده و بخواد قدرت نمایی کنه و با نگاه مغرورانه از بالا مردم رو ببینه و مردم هم بیان سمتش! معلومه که نمیان!

شما شبکه های ماهواره ای رو ببینید مردمی که زنگ می زنن با چنان نفرتی از نظام شما و خود شما و ایده ها و دین شما و خدای شما حرف می زنند که راضین جنگ بشه اما دیگه شما نباشید! لازم است اول دل این افراد را بدست بیاورید تا مردم دوباره به شما اعتماد کنند! وقتی یک حرفی می زنید یک کار دیگه می کنید معلومه مردم دیگه باورتان ندارند یا هی سر مردم رو سر می دونید!؟

امیدوارم این حرفا رو شوخی نگیرید و رفتارتان را تغییر دهید وقتی سیلی راه بیفتد سخت ترین سنگ ها در مقابلش تاب نمی آورند و سیل همه چیز را با خود می برد و داغون می کند اتفاقی که در 57 افتاد!


بعدنوشت: امروز یک روز از این نامه گذشته و من رفتم در گوگل سرچ کردم دیدم حتی صدا و سیما داره به همون روش قبلش ادامه میده و برای آقای پزشکیان سنگ اندازی می کنه، من که چشمم آب نمی خوره این دولت به جایی برسه! دلم می گیره و در خودم فرو میرم وقتی می بینم عالم این طوره!؟

روزنوشت جنگی

امروز صبح بیدار شدم دیدم اسرائیل حمله کرده!

البته از صبح زود خواب و بیدار بودم ولی گوشی رو چک نکردم!

میگن با 100 تا هواپیمای جنگی حمله کرده!؟

چقدر هواپیما داره یه کشور فسقلی!؟

قشنگم اومدن تا تهران و رفتن!؟

بگذریم!

دیروز امام جمعه ی کازرون رو کشتن!

چند سال پیش هم همونجا این اتفاق افتاد!؟

طرفم بعد از زدن امام جمعه خودشو کشته!؟

دیشب این خبرا رو تو تلگرام می خوندم دلم گرفت!؟

کامنت ها هم همه مسخره بازی!؟

واقعا چقدر بده تو کشوری زندگی می کنیم که هر روز یه اتفاق میفته!؟

آدم ها با هم بدن!؟

یه بار یکی میگفت این قدر که ایرانیا مال حرام خوردن این طور شدن!؟

من از قدیم به این چیزا اعتقاد نداشتم!؟

اما حالا شک کردم نکنه درست باشه!؟

یه چیز دیگه هم کشف کردم!؟

تو متون دینی و عرفانی میگن اکثر آدم ها حیوانن!؟

منظورشون می دونید چیه؟!

تو روانشناسی میگن بیشتر جامعه همیشه کودک می مونن و بالغ نمیشن!؟

از نظر عقلی!؟

جامعه ایران مثلا در این مورد از کشورهای اروپایی عقب تره!؟

یه دلیل که ایران پیشرفت نمی کنه همینه!؟

سن متوسط عقلی مردمش پایین تر از سن عقلی مردم اروپاست!؟

در کل خاورمیانه این طوره!؟

حیوان بودن همین سن عقلی هست قدیمیا این جوری می گفتن!؟

یه کتابچه پیدا کردم از صفی علیشاه مال زمان قاجاره گویا!؟

اونجا همه چی رو توضیح میده!؟

حتی میگه هر چقدرم عقل بشری پیشرفت کنه و جوامع علمی پیشرفت کنن نمی تونن جای قانونی که خدا وضع کرده رو بگیرن!؟

من خیلی با این نظرش موافق نیستم!؟

جامعه 1400 سال پیش با الان خیلی فرق می کرده دیگه اون قانون ها کارایی نداره!؟

داریم می بینیم!؟

اما اینکه عقل بشرم محدود هست رو قبول دارم!؟

نمی دونم باید چه کار کرد!؟

دیگه ادامه ش رو نخوندم!؟