امروز یه چیزی خوندم که می گفت اگر برای تنهایی خودت عاشق من شدی تو خیانتکاری! اگر ادعای عشق داریم واقعا باید طرفمون رو دوست داشته باشیم نه اینکه به خاطر خلاء های خودمون از قبیل تنهایی، کمبود محبت، پول، سکس و ... طرف رو بخوایم و بهش علاقمند شده باشیم چون نیازهامون رو برآورده می کنه!
این جوری بخوای حساب کنی من همیشه خودخواهانه عاشق شدم چون دنبال محبت بودم و نه اینکه مهر اون آدم تو دلم نبوده اما این قدر نبوده که به خاطرش از خودم بگذرم!
خلاصه که عمری خودم رو سر کار گذاشتم اصلا نمی دونم من که از عروسی بدم میاد چرا عاشق شدم؟! اقتضا جوانی بود یا هر چی که نمی دونم دیگه! به هر حال فریب خوردم یعنی خودم، خودم رو فریب دادم و گند زدم به زندگیم، حالا هم کم کم دارم خوب میشم و امیدوارم اشتباهات گذشته رو تکرار نکنم!
واقعیتش اینه که من دیدم آدم هایی که یکی رو می خوان چه جور میشن و این طرف های منم هیچ کدوم منو اون قدرا نمی خواستن، سرم کلاه نمیره!
بله همینطوره