باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

باز خواب دیدم!

دیروز گفتم هر کی عاشق من شده برود دنبال شعر و عرفان اما دیشب خواب عشق سابق رو دیدم، من خودم نبودم یه خانم دیگه بودم و خواب دیدم به عشقم خیانت کردم و رفتم با یکی از دوستانش دوست شدم و او در حد کشت از من عصبانی بود اما بعد مرا بخشید و رفتیم کنار هم خوش و خرم!

هوش مصنوعی تعبیر کرد که شما با هم کشمکش دارید و در ضمن نکته ی جالبی گفت گفتش که به پوچی رسیدید که دقیقا همین طوره و گفت شاید بخواید برگردید و رابطه رو احیا کنید خواب قبلیم هم همین تعبیر رو داشت!

من خیلی بهش فکر کردم و می دونید بدی هایی ازش می دونم اما با وجود اون بدی ها باز هم دوستش دارم و باید اعتراف کنم می خوامش اما متاسفانه شرایط الان جوری نیست بهم نزدیک بشیم، من درگیری های شخصی خودم رو دارم و فکرم آزاد نیست، به نظر من وقتی دو نفر می خوان با هم شریک زندگی بشند باید اولویت زندگی هم باشند وگرنه خودش خیانته و من هنوز اولویت زندگیم ایشون نیست، ایشون رو نمی دونم در چه فکر و احساسی هستند، اصلا به من فکر می کنند یا نه!؟

من و عاشق هایم

متاسفانه بعضی ها فکر می کنند وقتی میان به یکی ابراز علاقه می کنند اون طرف حتما باید قبول کنه و اگر این کار رو نکنه بهش میگن ظالم و این حرفا!

اولا کدام عاشقی می تونه به معشوقش بگه ظالم؟!

دوما اون که فایده نداره یه نفر رو تحت فشار بزاری بهت بله بگه! این اسمش عاشقی نیست اسمش زوره!؟

سوما وقتی من به کس دیگه ای متعهد هستم نمی تونم به اون فرد خیانت کنم و با شما هم بله!؟ اصلا به چنین کسی چطور می تونید اعتماد کنید؟!

آدم فکر می کنه که سرنوشتشون چی میشه من بهشون پشت کنم و بی مهری کنم!؟ اما بعد با خودت میگی طرف که بچه نیست باید این قدر بزرگ باشه که اومده تو بازی عاشقی!؟ 

بعدم من مسئول زندگی بقیه نیستم، این قدر عذاب وجدان به من تزریق نکنید همین کارتون هم نشون میده عاشق نیستید می خواید به زور به خواستتون برسید!؟

خلاصه که دست از سر من بردارید برید پی زندگیتون!  آخرش برای خودتون بد میشه با احساسات یکی بازی می کنید!؟

عدم تخصص

اگر ریا نباشد چند روز است موقع پخش اخبار ماهواره گریه ام می گیرد، دیگر واقعا نمی توانم اخبار نگاه کنم!

از طرفی آمدم چند مطلب از صاحب نظران در حوزه ی سیاست و علوم اجتماعی را خواندم و یا ویدئویشان را دیدم واقعا تخصص ندارم و هر کدامشان هم یک چیزی می گویند!

به این نتیجه رسیدم دهانم را ببندم و دنبال این مطالب را نگیرم چون خیلی اوضاع پیچیده شده و خود تحلیلگران هم در موضوع مانده اند!

عذاب وجدان هم نباید داشته باشم و احساس نکنم خیانت کرده ام چون من بدبینم و شاید حرفی بزنم که ذهن بقیه را هم بد کنم پس بهترین کمک من، سکوت است و رسیدگی به کارهای خودم!

حقوق در جامعه

دوستمان آقای رعد در مورد حقوق زن و مرد در ازدواج نوشتند تا جایی که من دیدم زن ها حقوق برابر می خواهند و چون قانون این حق را به آن ها نمی دهد از راه هایی مثل مهریه استفاده می کنند و مردها هم حقوق سنتی اسلامی را چون به آن ها حق بیشتر می دهد می پسندند!

ما یک گرفتاری بزرگ داریم آن هم اینکه دیگر کسی نمی خواهد فرمانبردار و مطیع باشد بچه ها می خواهند خودشان برای زندگی خودشان تصمیم بگیرند زن ها می خواهند همه چیز باب میل خودشان باشد مردها هم که هنوز نقش سنتی می خواهند داشته باشند و می خواهند سلطه در خانواده داشته باشند و همه گوش به فرمانشان باشند!

در اجتماع هم همین طور است حاکمان می خواهند سلطه بر مردم داشته باشند مردم می خواهند حق انتخاب و نظر داشته باشند جالبیش این است همان مردی که می خواهد حاکمان به او حق انتخاب و رای دهند در خانواده این حق را به اعضای خانواده نمی دهد با چه فلسفه ای فکر می کنند نمی دانم!

اما چه بخواهیم چه نخواهیم دنیا دارد به سمتی می رود که هر کس قبول نکند خود بازنده است نسل های جوان تر دیگر می خواهند افسار زندگیشان در دست خودشان باشد حق برابر می خواهند چه در خانواده چه در اجتماع اما مشکل اینست که ما همه بلد نیستیم کار تیمی کنیم و البته مدیریت تیم را هم بلد نیستیم!

یکی از دوستان به من می گوید چرا دنبال روانشناسی رفته ام، خوب اگر دقت کنید تیم های ملی ورزشی ما معمولا با مربی خارجی نتیجه می گیرند اما با مربی داخلی نه، از ورزشکاران که می پرسی می گویند مربی خارجی روانشناسی بلد است مربی مدیر تیم است روحیه ی خودش روی بقیه ی اعضا اثر می گذارد و شیوه ی مدیریتش هم همین طور، حال شاید متوجه شده باشید چرا همه ی آدم ها تا حدی باید روانشناسی بدانند!

البته که بعضی آدم ها هستند هیچ جوره همکاری نمی کنند و ساز خودشان را می زنند با این ها حتی خبره ترین روانشناس ها نمی دانند چه کنند این ها را باید رها کرد و به قولی از تیم خط زد!

اگر نمی شود همه روانشناسی بدانند حداقل همه لازم است مشاور داشته باشند البته مشاور کاربلد مشکل این است که خیلی از مشاورهای ما خودشان نیاز به مشاور دارند!؟

از بحث حقوق زن و مرد در ازدواج رسیدیم به اینجا که در برهه های مختلف زندگی خانوادگی لازم است اعضا به مشاور مراجعه کنند و البته با مشاور همکاری کنند تا مشکلات خانوادگیشان حل شود تا کارشان به دادگاه نکشد!

یک مشاور به من گفت وقتی یکی از اعضای خانواده از دیگری شکایت می کند و پای دادگاه را وسط می کشد دیگر شرایط خیلی سخت می شود و آشتی دادن دو طرف و برگشتن به زندگی عادی تقریبا غیرممکن می شود!

 قانون ما می گوید اگر زن خیانت کند باید سنگسار شود اما مرد قانونی می تواند خیانت کند و زن ها هم برای انتقام جویی مهریه سنگین می گیرند و مهریه را اجرا می گذارند این زندگی ها بیشتر شبیه جنگ است و باعث این جنگ هم قانون است که این طور ناعادلانه است و البته زن هایی هم هستند که با مرد متاهل رابطه می گیرند و صیغه می شوند و افتخار هم می کنند این نشان می دهد مردم ما بسیار بی وجدان هستند و البته از آن ها نمی شود انتظار داشت مثل آدم متمدن مشاور بروند کار تیمی کنند و البته همه ی این ها به خاطر حکومت متحجر است که البته خود حاکمان هم صیغه کن هستند کلا در کثافت داریم می غلطیم خیلی هم خوشحالیم قانون گذار فاسد، قاضی ها فاسد، مشاورها فاسد، وکیل ها فاسد، دکترها فاسد، کاسب ها فاسد، مدیرها فاسد و ... خیلی قشنگ است!

خلاصه اینکه اگر آدم ها به خودشان نیایند و به این شیوه ادامه دهیم و هر کس بخواهد کار خودش را بکند و به دیگران توجه نکند عاقبت خوشی نخواهیم داشت حق و حقوق پیشکش!

هنوز فراموش نکردم

برای عشق های سابق نامه نوشتم به امید اینکه فراموششون کنم بار ناراحتیم کمتر شد اما فراموشم نمی شوند!

می خوام فردیت خودم رو پیدا کنم و برم دنبال زندگیم چرا باید یه نفر بعد از سال ها به خوابم بیاد؟!

یه دوست داشتم ازدواج کرده بود اما هنوز می رفت اینستاگرام عشق سابقش که ولش کرده بود رو چک می کرد این کارش خیانت بود اما این دله کاریش نمیشه کرد!؟

دیروز یه چیزی خوندم می گفت یه خانمی به پارتنرش خیانت کرد و عاشق یکی دیگه شد و باهاش رابطه گرفت بعد خودشو کشت چون هم پارتنرشو دوست داشت هم نفر دوم رو و نمی دونست چی کار کنه!؟

داستان های عشقی واقعا افتضاحه اما همه هم دوست دارند عشق رو تجربه کنند زندگی باهات بازی می کنه چه بازی هایی!؟