باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

فقر

نوشته های وبلاگ مونپارناس واقعا دلم رو سوزوند ای کاش مددکاری اجتماعی می خوندم البته من بی اعصابم، رفتم پیش خانواده های فقیر اما اونا فکر کردند من گنج دارم و هی ازم چیزای گنده گنده خواستن و من هم که دیدم این قدر بی جنبه ان نسبت به قشر فقیر یه حس بدی پیدا کردم!

گاهی فکر می کنم بهتره اینا فقیر باشند چون هر کدومشون تو این حکومت به مال و منالی رسیدن خیلی خودشون رو گم کردن و زیاده روی کردن، انگار چشماشون خیلی گرسنه است!

از طرفی حق هر کسی هست یه رفاه حداقلی داشته باشه حکومت ما هم دیوونه است یا این قدر امتیاز به آدما میده که نمی دونن چی کار کنن باهاش یا همچین می زنه تو سر و کمر آدما که انگار قصاص قبل از جنایتشون می کنه!

حالا این وسط خیلی ها این شرایط رو دیدن و بی دین شدند یا بدتر بی خدا شدن، ولی شاهکار همینه که تو شرایط سخت با خدا بمونی ! تازه از مادیات و رفاه زیادم آدم بی خدا میشه تازه این خطرناک تره ولی همون طور که وقتی فقر رو می بینی با خودت میگی پس خدا کو؟! وقتی یک گل قشنگ رو می بینی قلبت و ذهنت گواهی میده خدایی هست، تجربه ی من اینه که وقتی سیاهی های دنیا رو دیدید و به وجود خدا شک کردید برید زیبایی های دنیا رو ببینید تا شکتون برطرف بشه و امیدوار بشید که خدایی هست البته گاهی دنیا خیلی سیاه میشه و هیچ امیدی نیست اما همون جاست که اگر در ایمان پایدار بمونیم روشنایی میاد و عجایب دنیا رو می بینیم!

بعدم من رسیدم به اینکه این دنیا پایدار نیست مثل برقی خوشی به ناخوشی و ناخوشی به خوشی تبدیل میشه، غریزه و نفس انسان اونو میکشه سمت دنیا ، این خیلی طبیعیه ولی انسانی که زیبایی گل رو لمس کرده می دونه چیزی فراتر از این ها هست!

یه چیز دیگه که خیلی مهمه لازم هست تو جو آدم های غافل و غرزن قرار نگیرید شستوی مغزیتون میدن اگر هیچ آدمی رو پیدا نمی کنید برید سراغ کتاب های آدم های وارسته تا ذهنتون از عالم تیره و تار دربیاد و زیبایی ها و روشنایی های عالم رو ببینه!


بعدنوشت: رفتم عکسای بچه های گرسنه و فقیر رو دیدم، واقعا ناراحت کننده ست درد گرسنگی خیلی بده، من الان بیشتر از ده سال هست همه ش گرسنه میشم و دکترها هم تشخیص نمیدن از چیه منم خسته میشم از گرسنگی میرم همه ش یه چیزی می خورم و هر روز چاق تر از دیروز میشم!؟ تازه من همه ش تشنه هم هستم اینو برعکس کردم اصلا آب نمی خورم البته جدیدا گرسنه که میشم میرم کلی آب می خورم، بدنم قاطی کرده!


بعدنوشت بعدی: یه جا نوشته بود در جایی که یک نفر داره گرسنگی می کشه یعنی یک نفر دیگه پول اضافه بدست آورده بعضیا این جوری تعبیر می کنن که پولدارا حق فقرا رو خوردن اما اگر توجه کنید تمام پیامبرا تو خانواده های طبقه متوسط به بالا رشد کردن حالا بگذریم که بعد همه پولاشون رو بذل و بخشش کردن و فقیر شدن ولی همیشه بازم دستشون به دهنشون میرسیده، یه علت که بعضیا فقیرن چون پول هاشون رو حروم و حرس می کنند مثلا من تو همون خانواده ها دیدم هی نوشابه می خوردن بعد دندوناشون خراب میشد خوب وقتی که پولت کمه چرا هی نوشابه می خوری که دندوناتم خراب بشه!؟ به نظرم خیلی ها که فقر دارن فرهنگ درستی ندارن و تربیت درست نشدند حالا باز میگین خوب خیلی از پولدارا هم تربیت درست نشدند درسته اما اگر به بدبختی بخورن نمیرن یقه ی فقرا بگیرن اما فقرا همیشه به پولدارا عذاب وجدان میدن که بهشون کمک کنن، من که از همون بچگی هیچ وقت لذت پولداری رو نکشیدم چون همیشه یکی پیدا میشد زل می زد بهم، منم احساس شرم و خجالت می کردم که من دارم و اون نداره، چند موردم بوده اومدن بهم بدی کردن از حسودیشون، الانم هر وقت میرم بیرون یه زباله گرد یا دست فروش می بینم یه دلیلی که نمیرم بیرون اینه که با این ها مواجه نشم چون دیگه حسم به این آدما خراب شده، یه زمانی دلم براشون می سوخت الان میدونم پر رو و هفت خطن، رو پیدا کنن منم می خورن!