باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

نگاه ابزاری به عشق

من باید عاشق شوم!

نه عشقی که به وصال بینجامد!

عشقی برای اینکه خود بدرآیم!

یعنی ترک خود کنم!

اما می دانید در همین نیت عاشق شدنم خودبینی وجود دارد!

به خاطر خودم می خواهم عاشق شوم!

این خود باعث می شود واقعا عاشق نشوم!

این خود نگاه ابزاری به عشق است!

نگاه ابزاری به یک شخص است!

در راه عشق، دلباخته و پاکباخته باید شد!

این همه عاشق شدم اما هیچ کدام این گونه نبوده است!

ایراد از من است یا معشوق هایم؟!

به احتمال زیاد از من!

یک جا می خواندم عشق نصیب اشخاصی می شود که دلی پر از مهر دارند و به مردم مهر می بخشند!

ولی من بی اعصابم، زود عصبانی می شوم!

کم صبرم و طاقت غلیان احساسات را ندارم!

البته نمی شود حکم داد که قطعا باید قلبی سرشار از مهر داشته باشی!

آدم هایی بوده اند که کارهای بد انجام می داده اند اما عاشق شدند و این عشق مایه ی تحول عمیقی در آن ها شده است.

از این ها که بگذریم من با خودم چه کنم؟!