باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

مردمی که انکار می کنند

چند روز پیش با یکی از عمه هایم حرف می زدم به ایشان گفتم مادر و پدر من حزب اللهی بودند وقتی من بچه بودم کلا منکر شد.

به ایشان گفتم پدرم با من قهر می کند از همان بچگی هم این طور بود گفت نه بابای تو هیچ وقت این کار را نمی کند اصلا اهلش نیست؟!

بعد گفتند پدرشان ( یعنی پدربزرگ من) مذهبی بودند اما روحانیت و آخوندها را می شناختند با آن ها مخالف بودند با شاه هم مخالف بودند.

بعد از قطع شدن تلفن به یادم آمد بابای من یک عبای قهوه ای داشت که می گفت مال بابایش بوده است و این را مثل یک شئ مقدس می دانست و گاهی می پوشیدش و احساس مقدس بودن می کرد! چطور پدر بزرگم که با روحانیت مخالف بوده است لباس آن ها را داشته و می پوشیده است!؟ این هم یک حرف بدون سند دیگر.

می خواهم بگویم ما نه تنها حکومتمان منکر خرابکاری هایش هست بلکه هر کس از آن نسل هست منکر گذشته خود و تمام اشتباهات خود است نمی دانم شاه با این ها چه کرده است که این طور شده اند!

ایضا مردم دنیا بدانید ما از کودکی تا الان با آدم هایی طرف هستیم که به واسطه ی یک تکه پارچه که خودشان آن را خریده اند احساس مقدس بودن می کنند و فکر می کنند با پوشیدن آن پاک می شوند یا به درجات بالای روحانی می رسند؟!

خدا یا تا کی ما باید دست و پا بزنیم تا از این آدم ها رها شویم؟! این ها را برای چه آفریده ای؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد