باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

من و سرنوشتم

امروز خیلی جالب بود روی یه وبلاگی داستان حضرت ایوب رو نوشته بود طولانی بود اما واقعا اینکه می گن صبر داشته واقعا همین طور بوده!

اول تمام اموالش آتش می گیره و فقیر میشه بعد فکر کنم زلزله میشه تمام بچه هاش و نوه هاش می میرن بعد یه بیماری عفونی می گیره که خون بالا میاورده آخر سرم همسرش ترکش می کنه اما اون بازم در تمام این دوران خدا رو عبادت می کرده و شکرگزار و سپاسگزار خدا بوده و ایمانشو حفظ کرده آخرش درهای رحمت خدا باز میشه و ندا میاد زیر پات رو بکن یه چشمه می جوشه و ایوب خودش رو میشوره و هم شفا پیدا می کنه هم جوان میشه همسرشم بر می گرده و دوباره ثروتمند و بچه دار میشند!

داستان شاید تخیلی به نظر بیاد من سال ها معجزه رو قبول نداشتم تا اینکه با چشم خودم دیدم خداوند هر کاری از دستش برمیاد کارایی که تو مخیله ما هم نمی گنجه!

من فکر کنم این داستان رو دیدم یه نشونه بود که باید صبر کنم هنوز خیلی باید تحمل کنم بلا هنوز باید سرم بباره سختی خاصی نکشیدم نسبت به ایوب یا حتی خیلی از مردم این زمانه، تازه زندانم نرفتم من همه جای ممکن رو دیدم الا زندان می دونم طاقت نمیارم اما باید این درد رو بکشم منتها نمی دونم کی!؟ باید ببینیم سرنوشت چی رقم می زنه!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد