باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

نقاشی

دیروز بیوگرافی آقای نزار قبانی رو که می خوندم می گفت حاشیه کتاب های دانشگاهش شعر می نوشته یادم افتادم خودم موقع کنکور کتاب های کنکور رو نقاشی می کردم!؟

واقعا من باید می رفتم دنبال نقاشی اگه به مامانم می گفتم می گفت اه نقاشی چیه!؟، اگه معلم ریاضی راهنماییم اون قدر دوستم نداشت و معلم هنرمون اون قدر ازم بدش نمی اومد شاید الان نقاش بودم!؟

هنوز به من می گن حیف کامپیوتر رو ول کردی تو برنامه نویسیت خوب بود الان خیلی کار داره منم میگم ازش زده شدم دیگه حالم بهم می خوره ازش!؟

دیروز رفتم یه آموزشگاه هنرهای تجسمی اما کاراش بهم نچسبید هی می گفت من تکنیک رو یاد می دم شما با سلیقه ی خودتون کار کنید اما من خورد تو ذوقم!؟

یه اپ هم نصب کردم آموزش نقاشی هست ولی خوشم نمیاد دلم می خواد از قانون ها آزاد باشم هر چی میاد بکشم!؟ گاهی این کار رو می کنم با آبرنگ یا مداد رنگی، شایدم باید به نقاشی آزادم ادامه بدم!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد