باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

من یه غصه دارم!

من یه غصه دارم، از وقتی یادم میاد اینو داشتم!

باید برگردم به اصلم، دور افتادم از وطنم!

تو هم اینو داری، خودم تو چشمات دیدم!

منتها قدر خودت رو نمی دونی!

با وجود این غصه نمی تونم پیشت دوام بیارم!

دیگر یا زود دلم هوای کوی یار می کنه!

هوای تو از هوای او قوی تر نیست!

ببخشید این رو میگم!؟

من خیلی دوستت دارم، خیلی زیاد، تو قلبم یه جای محکم داری!

بینمون خراب شده اگر من هوای اون طرف رو نداشتم میشد درستش کرد!؟

خودت خوشت میاد؟ خوشت نمیاد!؟

ما همدردیم اما دردمون یه درد بی درمونه!؟

من تا این درد بی درمونم خوب نشه هیچ کار نمی تونم بکنم!؟

حالم خیلی بده، در موقعیت بدیم، درکم می کنی؟!

بذار برم با درد خودم بسازم و بسوزم!؟

خودتو اذیت نکن، به خاطر من خودت رو اذیت نکن!؟

منم دوست داشتم پیش تو باشم اما نمیشه!؟ :/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد