باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

نیش عقرب


روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند . او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد ، اما عقرب انگشت او را نیش زد . مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد ، اما عقرب بار دیگر او را نیش زد .
رهگذری او را دید و پرسید : " برای چه عقربی را که نیش می زند ، نجات می دهی ؟ "
مرد پاسخ داد : " این طبیعت عقرب است که نیش بزید ولی طبیعت من این است که عشق بورزم . "
چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم فقط به این دلیل که عقرب طبیعتا نیش می زند ؟

عشق ورزی را متوقف نساز . لطف و مهربانی خود را دریغ نکن حتی اگر دیگران تو را بیازارند.

مولانا در مثنوی شریف می فرمایند که محبت و عشق، کیمیایی است که تلخی ها را به شیرینی، مرده ها را به زنده گان و بنده گان را به پادشاهی می رساند.

نظرات 1 + ارسال نظر
سمیرا دوشنبه 4 دی 1402 ساعت 09:08

بله مهربانی بالذات خیلی خوبه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.