پریشب قبل از خواب، شروع کردم به نوازش خودم، همین طور که این کار رو می کردم و سعی کردم خسته نشم و خودم رو سیراب کنم ناگهان حس کردم یه چیزی توی من تغییر کرده!
از قدیم برعکس بیشتر آدم ها کلاغ و پشه و مگس و ... این جور چیزا رو دوست ندارند من دوسشون داشتم برای کلاغ ها غارغار می کردم ولی حالا صدای کلاغ ها به نظرم نخراشیده میاد به جاش بقیه ی پرنده ها خیلی قشنگ می خونن!
از پریشب به بعد هر وقت احساس خستگی می کنم خودم رو نوازش می کنم از یه طرف با خودم میگم ببین چقدر بدبختی که هیچکی رو نداری اونم یه عمر، تنهای همیشگی، اما از طرف دیگه میگم خوبه به جاش به کسی وابسته نیستی، خودکفا در حد تیم ملی!؟
بعدنوشت: الان که دقت می کنم می بینم صدای سگ داداشم هم نخراشیده شده! امروز یه مورچه اومده بود پیشم حوصله شو نداشتم فوتش کردم بره، بدنم رو نوازش کردم و ماساژ دادم اما دردها بیشتر شد! رفتم دوش گرفتم بلکه بهتر بشم!
ماشاالله همین که راهشو پیدا کردی هم عالیه

مرسی عزیزم ماشاءالله به جونت



آفرین

آدم وقتی خسته س، دمغه، باید خستگی هاتو رفع کنی ان شاءالله 

من خیلی سال هست خسته ام فرسودگی شغلی پیدا کردم تازه یاد گرفتم چطور حال خودم رو خوب کنم



تغییر کردن خیلی سخته، آفرین بهت

ببین حرف هایی که به دیگران می زنیم، خیلی مهمن، مثلا من رفتارها و حرف های ناراحت کننده ی حتی غریبه هارو هم گاهی وقت ها یادمه و هر وقت یادم میفته غمگین میشم. خودم هم بابت تمام حرف هایی که از جهالت و... زدم پشیمونم 

والا تغییرات مثبتی نیست چرا صدای حیوانات آزارم میده؟!


البته یه کم استراحت کردم و یهو تمام بدنم خستگیاش بیشترش رفت باید ادامه بدم تا سموم بدنم دفع بشه