باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

خاکسترم را به رودها بدهید!

خاکسترم!
خاکسترم را به رودها بدهید!
بگذارید جاری باشم!
بروم تا دریا!
بریزم به دل دریاها!
اقیانوس ها!
خلیج ها!
پیش نهنگ ها!
آه نهنگ یعنی چه؟!
کاش نهنگ بودم!
شنا می کردم تا عمق اقیانوس ها!
از این قطب به آن قطب می رفتم!
شجاع بودم!
دلیر بودم!
نمی ترسیدم از یخ زدن!
نمی ترسیدم از طوفان!
از گرسنگی!
از تشنگی!
از لال مونی!
بایزید می گوید باید کور و کر و لال شد!
من تازه شاعر شده ام!؟
حالا لال شوم؟!
کور و کر شوم؟!
می خواهم پرواز کنم!
اما پر ندارم!
پرهای مرا چه کسی قیچی کرد؟!
نه پرواز بلدم، نه شنا!
نای راه رفتن هم ندارم!؟
من چیم؟!
هیچی!
هیچ!
:/

#ماهش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد