میگن طوفان مغناطیسی چند روزه از طرف خورشید اومده همه اختلال خواب گرفتند یا سردرد گرفتند ولی حال من خیلی خوبه البته سرم یه جوریه، اختلال خواب که همیشه دارم و خواب های چرت و پرتم دیدم!
یه چیز جدید کشف کردم در لایه های زیرین روانم، من هر کس بهم نزدیک میشده یعنی عاشقم میشده خودم ازش عصبانی می شدم و فراریش می دادم، بله غیرت دارم رو خودم خوب!
بچه ها حواستون باشه این چیزی که به اسم عشق رمانتیک تو دنیای مدرن هست عشق نیست نوعی از هوس است نه اون هوس زشت، یه هوسی که به قول شیخ بهایی شیطان زیبا به ما جلوه ش داده، یعنی تا جایی که من فهمیدم عاملش شیطانه درونه نه فرشته ی درون که بگی عشق پاکه و محبته و از طرف خدا اومده، منم تو ناخودآگاهم این بوده که سمت هوس نرم برای همین بدون اینکه من بفهمم عمل می کرده!
یعنی به زبان ساده من اونو برای خودم می خواستم اون هم منو به خاطر خودش می خواسته این عشق حقیقی نیست، شاید قلبمون هم درگیر شده باشه و لرزیده باشه اما شیطان لرزوندتش!
حالا سوال اینجاست اگه عشق رمانتیک راه ازدواج نیست، ازدواج سنتی هم که معایب خودش رو داره پس جوون ها چگونه با هم آشنا بشند؟! از ما که گذشت ولی علما و مسئولین یه فکری لازمه بکنند!؟
شروع زندگی مشترک بدون عشق قطعا به طلاق میرسه. علما رو ول کن اونا همه رو بر اساس مسائل جنسی قضاوت کردند. راه خودتو پیدا کن
من که دیگه نه حوصله ی شوهر دارم نه بچه
می خوام تنها باشم
عشق با علاقه متفاوته ننه. عشق یعنی محبتت قلمبه است برایش، اما در لحظه شکل میگیره نه به مرور. طرف را همه جوره میخوای و جونتم میدی. اما به بادی بنده، برای همین میگن مرز بین عشق و نفرت یک موی باریکه. علاقه کم کم شکل میگیره و چون تو با شناخت یک آدم و با چشم باز یعنی با دانستن معایب و همینطوری خوبیهاش دلت را بهش میبازی طولانی تر است و به بادی بند نیست.
برای همین میگن علاقه از عشق خیلی بالاتره
وا ننه جان خوب شد گفتی، چه عمه ی با کمالاتی دارم برای من این مرزبندی ها معنا نداشت اما حالا آگاه شدم مرسی



عشق عزیزم تو زندگی میتونه از بین بره، مثل گیاهه باید مراقبش باشی. من معتقدم علاقه از عشق بالاتره عمه جان
و خب بعله خیلی ها فقط بخاطر مسائل جنسی ازدواج میکنند و حتی خیلی ها را میشناسم چون دلشون بچه میخواد ازدواج میکنند. اینطوری وقتی با شناخت ازدواج کنی، آگاهانه میدونی کی را داری وارد زندگیت میکنی
از نظر من عشق همون علاقه است! آیا اشتباه می کنم، میشه به یکی علاقه داشته باشی و عاشقش نشی؟ یا عاشق باشی و علاقه نداشته باشی؟
اولش فکر می کنم دوسش دارم اما بعد ازش خسته میشم مرد و زنم فرق نمی کنه! فکر کنم من خودکامه ام خودم خبر ندارم!
من به بعضیا کار ندارم من خودم رو می بینم که بدون دوست داشتن نمی تونم یه نفر رو تحمل کنم هر چقدرم خوب باشه اما مشکل اینه که هیشکی رو واقعا دوست ندارم!
همه ازدواجها که با عشق نباید باشه ننه، با شناخت درست باید باشه. حالا اگر اینوسط علاقه ای هم شکلگرفت که فبها المراد، اما در کل همه عشقها را نمیشه اینطور تفسیر کرد عمه جان
خوب اگه عشق نباشه مگه مجبوری ازدواج کنی؟ طرف به چه دردی می خوره؟ شریک جنسی می خوای فقط؟! گور بابای جنسی
اگرم مبنات این باشه که می تونه پدر خوبی واسه بچه هات باشه که من اصلا تا حالا مردی ندیدم که بخوام روش حساب باز کنم که از عهده ی پدری بچه های من بربیاد