باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

نفع خود و درد و رنج

امروز فهمیدم من همیشه بی آنکه بدانم به نفع خودم تصمیم گرفتم البته گاه گاهی از خودگذشتگی هم کردم و برای دیگران مایه گذاشته ام اما بیشتر به پیشنهادات شیطان که کاملا منطقی و عاقلانه و به نفع خودم بوده است گوش کردم البته این کار من همه ش از سر خودپسندی نبوده است بخش اعظمش به خاطر درد بوده است درد نادیده گرفته شدن و خورده شدن حقم و تحمیل زور از همان ابتدا که به خاطر دارم، من مجبور بودم برای هر چیزی که می خواهم بجنگم چون کسی به خواست من توجه نمی کرد، محبت و دوست داشتن در شرایطی بود که بچه ی خوبی باشی یعنی شرطی بود و اگر کار اشتباهی می کردم و شیطنت می کردم و اتفاقی برایم می افتاد حقم بود و چوب خدا بود، وای که چقدر بزرگ ترهای ما ظالم بودند!

در ضمن وقتی با بقیه ی جامعه حرف می زنی می بینی شرایط خودت خیلی بهتر از آن ها بوده است و درد و رنجی که خیلی ها چشیدند و می چشند خیلی بیشتر از توست، من چندیست یاد گرفته ام دنیا یعنی همین درد و رنج ها و زندگی منفک از درد و رنج نیست و دیگر دنبال زندگی تماما لذت و خوشی و قشنگی نیستم نه برای خودم نه برای دیگران، به نظرم دیگران هم لازم است بزرگ شوند و دنبال بهشت نگردند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد