باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

جنگیدن

وقتی یک نفر با چاقو به ما حمله می کند یا به یکی دیگر حمله می کند، عقل و غریزه می گوید از خودمان دفاع کنیم نه اینکه بگوییم ها بیا بزن خلاصم کن! برای اینکه از جان و مالت دفاع نکردی آن دنیا ازت بازخواست می شود به خصوص که جهاد بر مرد مسلمان واجب ا!

آن داستان های حضرت عیسی و حلاج و امام حسین و ... برای کسیست که در مرحله ی قربانی کردن نفس خود قرار دارد مثل حضرت ابراهیم که ازش خواستند پسرش را که عزیزترین چیزش بود برای خدا قربانی کند آن ها از دنیا گذشته بودند و تزکیه نفس کرده بودند مثل ما در مراحل اول نبودند یا مثلا آن هایی که جام زهر خوردند مثل سقراط یا چند تا از امامان شیعه!

پس اگر کسی این داستان ها را برای ما تعریف کرد تا ما از جنگیدن صرف نظر کنیم باید بدانیم که متاسفانه جنگ یک اصل در بقاست و هر شخصی لازم است بقای خود را حفظ کند اصلا واجب است مثل غذا خوردن! آن هایی هم که این کار را نکردند و انگشت شمار در طول تاریخ بودند در مرحله ی قربانی نفس بودند که فقط افراد خاصی به آن می رسند! آن ها تسلیم بودن را در مرحله ی خاصی تجربه کردند که آن نوع تسلیم بودن برای ما نیست و معمولا هم قبلش خوابی را دیده اند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد