باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

روزنوشت ولویی

تقریبا حالم از دیروز خوب شده!

حمومم رفتم!

الانم ولو روی مبل هستم!

ناهار دو لوز پیتزا خوردم!

دیگه باید مواظب باشم کبدم چربه!

مثل رضا داوودنژاد میشم یه وقت!

مامانم و خواهرم از سفر برگشتن!

برام سه تا تی شرت آوردن!

وقت نکردن خرید کنن!

**************

گفته بودم نشستم به ویدئو روانشناسی دیدن رو یوتیوب!

امروز حس کردم حالم داره از آقای کارشناس بهم می خوره!

دیگه دوست ندارم نگاه کنم!

با شنیدن چند تا مشاوره تلفنی کسی روانشناس نمیشه!

باید دوره دید!

چند روزه یه کتاب جدید از هورنای شروع کردم!

اسمش عصبیت و رشد آدمی هست!

واقعا کل شخصیتت رو میبره زیر سوال!؟

انگار تمام این سال ها خانه ای بر روی آب داشتی!؟

یه نفر دیگه هست روی یوتیوب متخصص مدیتیشن هست!

دیروز میگفت باید از فکرهاتون فاصله بگیرید!

و بدونید ذهن کارش تولید فکره!

فکراتون نباید جدی بگیرید!

مثل پیام های روی کامپیوتر می مونه!

میاد و میره فقط می خواد متوجه شون بشید!

اون کسی که نظاره گر هست شمایید!

به قولی اونی که نفس میکشه بیاب!

منتها من مشکلم اینه وقتی به نفسم توجه می کنم ریتم عادیش بهم می خوره!

این قدر ذهن و ایگوی من قویه!

این قدر تو ذهنم هستم و ذهنم اربابه!

خلاصه که یوتیوب دیدن من اینجاها کشیده!

برام هی کلیپ های سیاسی هم میاد!

اما نگاه نمی کنم یا بهتره بگم کمتر نگاه می کنم!

اکثرا خیلی طولانی هستند و حوصله می خواد!

کلیپ های زردم برام زیاد میاد!

این روزا ترانه علیدوستی بیمارستانه همه ش خبر از ایشون میاد!

البته همه می دونن اینا همه ش حاشیه هست!

ان شاالله حالشون بهتر بشه البته!

ولی خوراک آدم های ناآگاه و نابالغ حاشیه هست!

البته گاهی حوصله ی هیچی نداشته باشم نگاه می کنم!

یه کم می خندم!

خطاب به خدمتگزاران مردم

چندی پیش نوشته ای می خواندم میگفت اگر مردم را به طرف کاری یا خدا دعوت کردی و موفق نشدی و عصبانی شدی این نشان می دهد این کار را برای نفس خودت کردی نه خدا، نه خدمت!

در کل بسیار ظریف است و اگر بخواهی خدمتگزار جامعه باشی باید از خیلی چیزها بگذری و کار هر کسی نیست و هر کس ادعایش را کرد از او آزمایش گرفته می شود تا دید چقدر در نیت خود صادق است و آیا انگیزه های دیگر دارد یا خیر!

یک چیز دیگر هم که از یک سخنرانی یاد گرفتم این بود وقتی شاگردی نمی تواند بخواند معلمش اگر کتکش بزند فایده ای ندارد ایراد کار را باید در معلمی خودش پیدا کند که شاگرد را نتوانسته درست آموزش دهد و اینکه اگر برای رسیدن به هدف و خیر جمعی بیایی و حق دیگران را زیر پا بگذاری به خیر جمعی نمی رسی چون ظلم کردی حالا خواسته یا ناخواسته، برای این می گویم کار بسیار ظریفی هست!

این هم به مناسبت روز زرتشت که خدمتگزار جامعه بود و آیینی پایه ریزی کرد که هنوز پابرجاست و آن قدر ساده حرف زده است که همه می توانند آن را فرا بگیرند، پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، سپاس!

یللی و تللی

آدمیزاد نمی دونم چه جوریه که وقتی حالش خوبه و همه چی خوبه دوست داره یللی و تللی کنه، همه ش خوش بگذرونه!

جالبه که میگن این یکی از ویژگی های نفس هست تو قرآن میگه جزو اونا نباشید که وقتی در خوشی هستند خدا یادشون میره و وقتی در سختی هستند یاد خدا میفتند ولی من دقت کردم من همین جورم!

چند روز پیش، تو کشکول شیخ بهایی هم این مطلب رو کامل از زبان حضرت علی شرح می داد، خیلی عجیبه هر کاری می کنی فکر می کنی الان دیگه خیلی در معنویت پیشرفت کردی ولی می بینی هنوز اول خطی!؟

خلاصه که من باز حالم خوبه و دوست دارم یللی تللی کنم و وقتم رو به بطالت بگذرونم چند روز هم هست حوصله ی شیخ بهایی رو ندارم و نخوندمش، دقیقا از همون روز که مشخصات نفس و سه خصلت بنده رو گفت!؟

دغدغه ی خود

امروز یه مطالبی در مورد پرهیز و احتما از افکار خوندم اینکه هویت فکریت و خودت این قدر برات مهم هست که همه ش درگیر نفس خودت هستی که یک نقطه ضعف هم هست!

نمی دونم از قول نیچه خوندم یا نقد بر نیچه بود یا تو وقتی که نیچه گریست، میگفت که نیچه خیلی دغدغه ی خودش رو داشته و این نشان میده که نفس خودپرستی داشته، من این مطالب رو چند سال پیش خوندم بهم برخورد چون که منم خیلی دلمشغول افکارم بودم اما امروز یاد این مطالب افتادم و دیدم انگار راسته و خوب حالا که فهمیدم انگار افکارم سرعتشون کمتر شد البته من چند روز بود پی برده بودم رگه هایی از خودکامگی هم دارم حالا نگید نه، چون که شرایطش نبوده ظهور نکرده وگرنه هست مامانم هم همیشه پشت سر بابام بهش میگفت خودکامه و البته خود مامانم هم فکر کنم هست کلا خیلی از ایرانی ها این خصلت رو دارند حالا منو دعوا نکنید ولی معمولا سرکوبش می کنیم!

خلاصه که شاید دیگه نیام بنویسم چون که همین نوشتنم هم به خاطر رضایت نفسم بود یک منیت قوی که سرکوب شده بود و اینجا جایی بود که خودش رو ابراز کنه، در صورتیکه اگر بخوای درست عمل کنی لازمه هیچ بشی یا محو و فنا بشی به قول عرفا!

من و من

یادمه از دوران نوجوانی روی چند نفر به دیده ی نمی دونم چه جوری بگم اما فکر می کردم چیز خاصی برای گفتن نداشتن و اسمشون تو ذهنم با طعنه نام برده میشد، انگار یک خودبزرگبینی نسبت بهشون داشتم و فکر نمی کردم این قدر بزرگ باشند باید اعتراف کنم اون احساس اولیه باعث شده که هنوز اون قدری که باید باهاشون ارتباط نگیرم و دل به دلشون ندم!

یکی از این اشخاص مولانا بود دیگری عیسی مسیح و دیگری شیخ بهایی و دیگری کانت فیلسوف آلمانی، در این سال ها خیلی سعی کردم به مولانا و عیسی مسیح نزدیک بشم اما هنوز یه پرده هایی بینمون هست جدیدا کشکول شیخ بهایی رو می خونم واقعا نور جدیدی به ذهنم تابانده و کانت هم سخته اما خیلی سخت نیست اما باید به حرفاش فکر کنی و یه کم هم دیوونه میزنه که فکر کنم به خاطر ناآشنایی من و نابغه بودن خودشه هنوز خیلی سمتش نرفتم!

خلاصه که مواظب باشید شیطان یا نفس گاهی بزرگان را در چشم ما کوچک می کنه که طرفشون نریم البته خوب شد من الان با این عقل و تجربه ام تازه اومدم سمت این آدم ها، از یه نظرهایی خوبه!