امروز در گوگل مونس تنهایی را جستجو می کردم عکس یک خانم را آورد که نسبتا مسن بود ولی آرامشی عمیق در ایشان بود و من کمی شعر مولانا را خواندم و به خودم فکر کردم، احساسم عوض شد دیگر گذشته را و آدم ها را رها کردم، دیگر از رفتارهای خواهر کوچکم ناراحت و عصبانی نیستم کما اینکه چند روز است رفتارش تغییر کرده است و از دست پدر و مادرم عصبانی نیستم، احساس بد نسبت به آدم هایی که از بچگی تا جوانی، آزارم دادند و بدی بهم کردند ندارم من هم رفتار درستی با آن ها نداشتم من حلال می کنم از آن ها هم می خواهم حلال کنند و ببخشندم می خواهم از گذشته سبک شوم و باری بر دوشم نباشد و زندگی جدیدی را شروع کنم، آسیب هایی که دیده بودم برطرف شد و دیگر باید تنها باشم!
بعدنوشت: عجله کردم برای این هنوز آماده نیستم منظورم حلال کردن تمام اونایی که آزارم دادن و بهم بدی کردند، شاید تا چند روز آینده به این درجه برسم!
خیلی عجله نکن، ان شاءالله خود به خود ایجاد میشه بخشش نزدیکان مخصوصا

آره دارم یه تغییراتی می کنم یواش یواش



نزدیکان رو که بخشیدم