الان از خواب بیدار شدم و دچار یه حالی هستم غمگینم، سنگینم، می دونم این عشق واقعی نیست بلکه هوسی رمانتیکه، می دونم تا الان به خاطرش خیلی زجر کشیدم، می دونم گناهه اما با دلم چی کار کنم!؟ چرا رفته بود از دلم ولی باز برگشت!؟ چه گیری کردم!؟
بعدنوشت: نمی دونم این دل من چشه؟! به همون سرعت که غم اومد دوباره رفت! شاید از معجزات نوشتن و ابراز احساساته!؟
بعدنوشت بعدی: دوباره غم برگشت! میره و میاد!؟ آقا این چه وضعشه!؟
بعدنوشت بعد بعدی: غم عشق و تمام رمانتیک بازیا رفت کلا برگشتم به اخلاق سگیم و اعصابم ندارم!