باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

خنجر به خود

من تازه فهمیدم ما از بچگی گاهی وقتی زورمون به یه کسایی نمیرسه خنجر به قلب خودمون می زنیم!؟

مثلا من چند شبه اعصابم خرده و خشم دارم بعد به زمین و زمان فحش میدم و نفرین میکنم بعدم می بینم دستم به جایی نمیرسه به خودم خنجر می زنم که دیگه این درد ساکت بشه!؟

البته من هنوز سر این قضیه این کار رو با خودم نکردم و به فکرام آگاهم و امیدوارم چنین کاری با خودم نکنم ولی قدیما که این چیزا رو بلد نبودم انگار چند بار با خودم چنین کردم و خوب همین چیزها روی هم جمع میشه و آدم رو مریض می کنه!؟

یا مثلا خیلی پیش میاد تو بچگی والدینت بد جور توبیخت می کنن و این قدر احساس شرم می کنی که خودت به خودت خنجر می زنی!؟

از این مثال ها زیاده، دقیقا مثل اون خودکشی سامورایی های ژاپن می مونه!؟ فقط خودت رو کامل نمی کشی!؟

مشغول زمه اید اگر فکر کنید من همه ی اینا رو گفتم که بگم چند شبه خشم دارم و دارم می ترکم!

بعدنوشت: دیشب تمام مدت بارون میومد، واقعا خدا داد مظلوم رو از ظالم می گیره، خدا جای حق نشسته!؟

بعدنوشت: مردم چقدر پرو ان از خودت یاد می گیرن میان بهت یاد بدن اصلا به این مردم نباید چیزی یاد داد! 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.