امروز داشتم افکارم رو می نوشتم!
دیدم خیلی چیزها دلم می خواد!
اما از لحاظ اخلاقی یا شرعی یا عرفی یا عقلی درست نبوده و انجام ندادم!
این سال ها مطالعات متعددی کردم!
در روانشناسی، در فلسفه مدرن، در عرفان اسلامی، در معنویت مدرن، در شیعه، در سنت، در مسیحیت و ...!
نمی دونم کدومشون درسته!
و اگر هم بخوام طبق دل و عقل خودم برم که اینا آفت داره!
اگه قبلا یکی بهم میگفت دلت آفت داره خیلی بهم برمی خورد!؟
ولی الان که دارم افکارم رو می نویسم می بینم داشته!
منتها انکار و پنهان کردن این چیزا حتی از خودم باعث شده فکر کنم خوبم!؟
در صورتیکه عدالت خدا میگه هر کسی باید از صفر شروع کنه!
انتخاب کنه تو بدی های وجودش بره جلو یا خوبی های وجودش!
منتها اونایی که مثلا کارشناس بودن و به ما یاد دادن خودشون با خودشون درگیر بودن ما رو هم با خودمون درگیر کردن!؟
واقعا شما اگه اول راهید خیلی حواستون باشه منابع معتبر بخونید!
تقصیر خودمم بوده دنبال گشتن نبودم هر چی معلما و آدما و کارشناس های تلویزیون گفتن انجام دادم!
حالا که دارم مطالعه می کنم می بینم چه خبره!؟
حتی همون ادیب هامون مثل حافظ و سعدی و مولانا هم شیوه هاشون شبیه به هم نیست!؟
مولانا میگه انکار نکن اقرار کن!
منم یه سری نشستم مثل مسیحی ها اعتراف کردم و نتیجه خوبی داد!
حالا دارم تو دفترم اقرار می کنم!
منتها نمی دونم چرا سرم درد می گیره و خوابم می گیره!؟
یعنی ایگوم این قدر از این بخش های سرکوب شده ام بیزاره!؟
************
دیشب مشهد سیل اومده!
7 نفر فوت شدن و 12 نفر مفقود!
گفتن بارش ها تا یکشنبه ادامه داره!
پرنده های خوشحال در حال خوندنن!؟
بعدنوشت:
آفت عقل = خود بینی
آفت دل = هر چه دل را از یاد خدا غافل کند
من در یک حصار گرفتارم!
یک حصار نامرئی!
مثل یک تخم مرا احاطه کرده است!
شاید من یک جوجه ام که هنوز از تخمش در نیامده است!
این حصار را من نکشیدم!
وقتی بچه بودم هم بازی هایم کاری کردند این گونه شوم!
پسران بدی بودند خیلی به من بدی کردند!
شاید هم این خوبی بود چون دیگر نتوانستم با کسی دوست شوم!
و تنهایی برای خودم این طرف و آن طرف می رفتم!
یک حفاظ است که باعث می شود با آدم ها بر نخورم!
آدم هایی که حالا می بینم دل هایشان و ذهن هایشان پر از آفت است!؟
به من آسیب می زنند!؟
من هر جا بروم در تخم خودم خواهم بود!
تا زمانی که متولد شوم!