باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

خلیج دوستی

می دونم این از نظر وطن پرست های ایرانی اصلا جالب نیست اما من از بچگیم که دعوا سر اسم خلیج فارس و خلیج عربی رو دیدم می گفتم چرا اینا یه اسم سر اشتراکات کشورهای مجاور این خلیج برای این خلیج نمی زارن؟! مثلا خلیج مسلمانان یا خلیج دوستی یا خلیج مودت!

این همه دعوا سر این خلیج هست چرا سر دریای عمان نیست؟ اونجا هم شمالش مال ایرانه؟! یا سر دریای خزر نیست خارجیا بهش می گن کاسپین تازه خودمون یه اسم دیگه هم واسش داریم دریای مازندران!؟

از همه عجیب تر اقیانوس به اون بزرگیه که اسمش رو گذاشتن هند!؟ خوب ساحل هند از این اقیانوس این قدر زیاد نیست به نسبت بزرگیش!؟

خلاصه که اگر کسانی بخوان با هم دعوا کنن همیشه بهانه ای پیدا می کنند و اگر بخوان دوست باشند هیچ بهانه ای دوستیشون رو بهم نمی زنه!؟


پی نوشت: الان داشتم فکر می کردم خلیج آبی هم خوبه ها البته شاید بگید بقیه خلیج ها آبی اند!؟ اما آبی خلیج فارس با بقیه ی آبی ها فرق داره می گن که بعضی دانشمندان غربی به این نتیجه رسیدن که باغ عدن که آدم و حوا توش بودن خلیج فارس بوده خیلی تحقیق در موردش نکردم فقط محض اطلاع گفتم!

زندگی سنگ است

چند سالیست بین روانشناسان ما داستان سیزیف نقل می شود. داستان در مورد مردیست که خدایان او را نفرین می کنند او باید هر روز سنگ بزرگی را به بالای کوهی بغلطاند و شب سنگ دوباره به پایین می غلطد و روز بعد او دوباره این کار را می کند. این زندگی سیزیف است.

روانشناسان در غرب نفرین سیزیف را به زندگی ما تشبیه کرده اند یعنی زندگی از نظر آن ها همین قدر بی معناست و تو باید  هر روزه باربکشی تا پایان عمرت!

به نظر من اگر این قدر زندگی پوچ است بهتر است بگذاریم یک روز که سنگ دارد از بالای کوه به پایین می غلطد ما را هم له کند آیا بمیریم بهتر نیست؟ تا این که هر روز یک کار پوچ انجام دهیم؟

البته این داستان برای بعضی انسان ها باعث ادامه ی زندگیشان شده است به شرایط روحی و روانی انسان ها باز می گردد من باید کاری می کنم برایم معنا داشته باشد بعضی ها می گویند همان بالا بردن سنگ معنای زندگیشان است اما از نظر من این کار بیهوده است اگر کوهش فرق می کرد و جاهای مختلف قرار بود سنگ را ببری میشد معنایی در پسش پیدا کرد اما اینکه هر روز یک کار تکراری ملال آور کنی نه واقعیتش تهش مردن است بی هیچ نتیجه بدون این که واقعا سنگی را تکان داده باشی چون سنگ بعد از مرگت باز می گردد به جای اولش!

من ترجیح می دهم زندگی رود باشد و گاهی سنگ هایی سر راهت باشند که باید آن ها را تکان دهی گاهی مسیر رود خروشان می شود گاهی راکد می شود گاهی از آبشار سقوط می کنی!؟ آخرش به اقیانوس می رسی!؟ 

امروز از آن روزهای راکد زندگیم بود مدتیست راکد مانده ام دوست ندارم بوی تعفن بگیرم اما نمی دانم راه خروج از این وضع چیست!؟