باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

زندگی و آرزوها

بعضی ها معتقد هستند ذهن ما توسط آموزش شرطی شده است که به دنبال داشتن و آرزو کردن برود. 

اگر انسان هایی که در جاهای دور افتاده از تمدن زندگی می کنند ببینیم فقط زندگی می کنند و بی آرزو هستند.

عده ای بی آرزویی را خوشبختی می دانند و معتقد هستند ما باید ذهن خود را از شرطی شدگی نجات داده و در همین لحظه اکنون زیست کنیم.

این حالت، یک حالت مراقبه گون است که در روانشناسی به آن ذهن آگاهی گفته می شود.

یعنی وقتی می خوریم تمام آگاهیمان روی خوردن است وقتی آشپزی می کنیم تمام آگاهیمان روی آشپزی است و وقتی ظرف ها را می شوییم تمام آگاهیمان روی ظرف شستن است. آگاهی با هوشیاری و تمرکز متفاوت است.

اما باید متوجه باشیم که در این روش های عرفانی زیاده روی نکنیم و نخواهیم پله پنجاهم را موقعی که در پله بیستم هستیم بپیماییم که نه تنها نتیجه نمی دهد بلکه تنیجه عکس می دهد.

خودشناسی و جستجوی حقیقت هم مثل هر چیز دیگر مراحل و مراتب دارد و چیزی که برای مراحل بالاست برای کسی که در مراحل اولیه است مفید نخواهد بود.

در پایان قسمتی از شعر زیبایی از سهراب سپهری در مورد زندگی و زیستن در لحظه حال ( اکنون ) را قرار می دهم.

زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است
روشنی را بچشیم

حرکت های کور و احساسی

لازم نیست تمام یک گروه متحد باشند تا گروه به نتیجه برسد

همین که یک عده از گروه با برنامه و حساب شده به دنبال هدفی باشند و طبق اصول عمل کنند کم کم که نتیجه بگیرند دیگر افراد گروه هم همراه آن ها می شوند اما وقتی عده ای رفتار بی حساب و کور و احساسی انجام می دهند خوب دیگر اعضای گروه به آن ها نمی پیوندند زیرا احتمال می دهند نتیجه ای کسب نشود و شرایط جاری هم بدتر شود.

به خصوص وقتی طرف مقابل تظاهر به پایبندی به اصول می کند و این گونه طرفدارانی جمع کرده است اعضای گروه باید تلاش کنند کاری کنند کاری کنند دست آن طرف رو شود تا طرفدارانش که فریب خورده اند متوجه اشتباه خود شوند نه این که دو طرف به قصد کشت بخواهند با یکدیگر مبارزه کنند.

پیروزی در گرو هوشیاریست.