باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

روحانیون ادیان

تا جایی که من دیدم بیشتر روحانیون ادیان مختلف آدم های ریاکاری بودند که به چیزی که مردم را به آن فرا می خواندند خود عمل نمی کردند!

نه فقط آخوندهای شیعه ی ایرانی بلکه ملاهای اهل سنتی مثلا در شبکه های ماهواره ای فعالیت می کنند هم از این دست هستند!

کشیشانی که در همین شبکه های ماهواره ای دیده ام بسیار آدم ها را اسکول می کنند و وعده های سر خرمن می دهند!

کلا ببینید کسی که معنویت را ابزاری برای کسب مال و جاه می کند دیگر معلوم است چطور آدمیست حال می گویند قضاوت نکنید متاسفانه این گفتن قضاوت نکردن هم ابزاری شده است برای خفه کردن افراد مخالف! مغز و عقل من قضاوت می کنند و درست و نادرست را از دید خودم تشخیص می دهند تا گمراه نشوم البته خیلی از مردم این قوه را به درستی ندارند یا درست پرورشش ندادند و دست مایه ی دست روحانیون می شوند!

و این را هم بگویم از وقتی ادیان بودند چنین روحانیونی هم بودند برای مثال انجیل متی باب 23 را بخوانید ببینید حضرت  عیسی چطور روحانیون یهودی زمان خود را وصف می کند البته بین این افراد متظاهر به روحانی بودن چند نفری پیدا می شوند که واقعا اهل معنویت باشند اما این افراد معمولا در حاشیه هستند و کسی نمی شناسدشان!

سنجش اعمال نه ظاهر

بزرگان همیشه گفته اند که دین داری یا اخلاق مداری انسان ها را از روی عملشان بسنجید نه ظاهرشان!

یعنی شاید یک نفر ظاهری داشته باشد که شبیه یک مسلک خاص است اما در حال تظاهر به آن مسلک است.

در بزنگاه هایی آدم ها خودشان را نشان می دهند مثلا در شرایطی که راستگویی به ضررشان است در این شرایط اگر کسی راست بگوید می توان گفت به اخلاق وفادار است یا در شرایطی که خشمگین می شود می تواند خشم خودش را کنترل کند و از روی خشم واکنش نشان ندهد.

البته بیشتر مردم این را می دانند اما هیچ کس به روی آن آدم نمی آورد که تو اخلاق مدار نبودی یا هر چیز دیگر و من نمی دانم چطور می شود به فرد مربوطه گفت اما توهین آمیز نباشد!؟

البته همیشه این گونه نیست که هرکس با گروهی بگردد یا خود را شبیه مرام و مسلکی در بیاورد الزاما تظاهر می کند یا به آن مسلک معتقد است مثلا شاید دارد خودش را شبیه آن گروه در آورده است تا تحقیق کند!

حرکت های کور و احساسی

لازم نیست تمام یک گروه متحد باشند تا گروه به نتیجه برسد

همین که یک عده از گروه با برنامه و حساب شده به دنبال هدفی باشند و طبق اصول عمل کنند کم کم که نتیجه بگیرند دیگر افراد گروه هم همراه آن ها می شوند اما وقتی عده ای رفتار بی حساب و کور و احساسی انجام می دهند خوب دیگر اعضای گروه به آن ها نمی پیوندند زیرا احتمال می دهند نتیجه ای کسب نشود و شرایط جاری هم بدتر شود.

به خصوص وقتی طرف مقابل تظاهر به پایبندی به اصول می کند و این گونه طرفدارانی جمع کرده است اعضای گروه باید تلاش کنند کاری کنند کاری کنند دست آن طرف رو شود تا طرفدارانش که فریب خورده اند متوجه اشتباه خود شوند نه این که دو طرف به قصد کشت بخواهند با یکدیگر مبارزه کنند.

پیروزی در گرو هوشیاریست.