باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

من خیلی خودخواه بودم!

من وقتی جوان بودم خیلی خودخواه بودم و این خودخواهی باعث شد اتفاقاتی برایم بیفتد که شکسته شوم خوار و خفیف شوم تا از غرور و خودخواهیم کم شود!

اما الانم که حالم بهتر شده است دوباره روی خودخواه و مغرورم دارد قدرت می گیرد البته الان آگاه ترم می دانم چه چیز خودخواهی و خودپسندیست اما دلم می خواهد به آن ها عمل کنم گویا باز دارم کاری می کنم که بلا را به خود جذب کنم!

آدم هر چه می خواهد خودخواه نباشد نمی شود چون اکثر مردم خودخواه هستند و امری طبیعیست و در رابطه که با آن ها قرار می گیری خواه یا ناخواه رفتار آن ها روی تو هم اثر می گذارد، خیلی وقت ها رفتار خودخواهانه دیگران لج آدم را در می آورد و در تلافی آن ها تو هم خودخواه می شوی!؟

واقعا نمی دانم با خودم چه کار کنم!؟ مهربان و فروتن شده بودم ها یک نفر آمد و همه کاسه و کوزه های مرا بهم ریخت و باعث شد نفس خفته ی من بیدار شود و از آن زمان هی دارد می تازد!؟ بیشتر که شده کمتر نشده!؟


یه مقاله در مورد خودخواهی

مقاله ای دیگر

روزنوشت باغبانی

دیروز حالم الکی خوب نبود!

نشستم ذکر گفتم و مراقبه کردم!

بعد کود داده بودم به گلدونام!

تاریخش گذشته بود!

یه گلدونم داشت خشک میشد!

منم پیتوس ها رو همه شو قلمه زدم گذاشتم تو بتری آب!؟

امیدوارم ریشه بده!

خرابکاری بدی کردم!

اون دو تا گلدون دیگه سبزه اما رشد نمی کنه!؟

***************

امروزم الکی خوبم!؟

میگن نعمت اگر بعد نعمت میاد و تو نافرمان خدایی، باید بترسی!

میگن بهتره آدم تو همین دنیا مجازات بشه تا بمونه برای آخرت!

اونجا عذابش وحشتناک تره!

موضوعات عدالت و انسانیت خیلی پیچیده است!

خوبه قاضی نشدیم ما!؟

طرف کلی درس می خونه، کلی کار می کنه تا واجد چنین جایگاهی بشه!؟

آخرشم نمی تونه عادلانه رای بده!؟

بعد ما میشینیم راحت رای صادر می کنیم!؟

خودمو میگما!

گناه های خودمو پاک کنم شاهکار کردم!

خیلی ها خیلی راحت میگن گناهی ندارن!

گناه که حتما دروغ و فساد نیست!

گناه که حتما کلاهبرداری و رشوه نیست!

گناه می تونه این باشه که خود واقعیت رو نشون ندی!

توی دلت یه چیزی باشه روی زبانت چیز دیگه!

توجیهتم اینه که برای حفظ امنیت و سلامتی خودم این کار رو می کنم!

اما این کم کم عادتت میشه و یه روزی بیمارت می کنه!

بازم خودمو میگم!

آدمیزاد این طوریه که اگر گناه کنه و قسر در بره هی در گناهش پیشروی می کنه تا آخرش به مکافات دچار بشه!

بعد هی میگه چرا من خدا؟! چرا من!؟

غافل از اینکه باعثش خودت بودی!؟

آدمیزاد همیشه در غفلته!؟

از توی یه غفلت در میاد و بیدار میشه میره توی یه غفلت دیگه!؟

آدمیزاد همیشه نادانه!؟

هر چی چشمش باز میشه باز توی شرایطی قرار می گیره که یکی لازمه آگاهش کنه!؟

بعضیا دوست دارن غافل و نادان باشند، خوشحال ترن!

خوب انتخابشونه ولی بعد ازشون جواب می کشند!

چون که در حق خودشون ظلم کردند!

شرایط محیا بود که کمال پیدا کنند اما نخواستند!؟

من اینا رو دارم به خودم میگم ها!؟

چون که چند وقته درگیر نافرمانی خدا هستم!

روی گناه کردن هم اصرار دارم و ازش لذت می برم!؟

و هر کارم می کنم و هر اتفاقی میفته منو پشیمون نمی کنه!؟

انگار که دارم لجبازی می کنم و کیف می کنم!؟

در حقیقت هر اتفاقی برای ما میفته به اذن خداست و حکمتی داره!

چه اتفاق بدی بیفته چه اتفاق خوبی بیفته!

ولی من لجبازیم گل کرده که چرا فلان اتفاق بد برام افتاد؟!

مغرور شدم به خودم نسبت به خدا!؟

هر کار بکنی این دنیا آلوده ت میکنه!

 حداقل خودمون خودمون رو آلوده نکنیم!؟

آخرش یه بلایی سرم میاد!؟

به جای اینکه برم دنبال کمالم، سرم گرم کارهای دیگه ست!؟

دفاع از دین

امروز داشتم صحیفه سجادیه می خوندم، داشت خدا رو ستایش می کرد، می گفت من در صلب پدرم بودم، بعد رفتم در رحم مادرم رشد کردم، پاره گوشت شدم و ...! خوب این اعتقادات رو ما می دونیم در علم این جور نیست، آدم وقتی این چیزها رو در کتاب های دینی می بینه با خودش میگه از کجا معلوم بقیه حرفاشون و اعتقاداتشون همین جور نباشه؟!

برای همین من از نوجوانی تصمیم گرفتم اصرار روی درستی اعتقادات دینی نداشته باشم با کسی هم بحث نمی کنم، از کجا بدونم کدوم درسته؟! آدم در طول زندگی هر چی رشد و بلوغ پیدا کنه یه حقایقی براش مسجل میشه، لازم نیست از اول ایمان صد در صدی داشته باشی، احتمالش هست درست باشه احتمالش هست نادرست باشه، میریم جلو تا خدا خودش حقیقت رو نشونمون بده، شاید بعضیا بترسن، خیلی ها دوست ندارن این طور باشند دیگه اونا اگر می خوان خودشون رو گول بزنن خودشون می دونند ولی ما در دنیایی زندگی می کنیم هیچی قطعی نیست، صد سال بود میگفتن جهان با انفجار بزرگ به وجود آمده حالا داره رد میشه، یا همین ژنتیک و رشد و تولد انسان هر روز یه چیز جدید کشف میشه، اون وقت کسی نیست بگه شما از شگفتی عالم متحیر نمیشید چسبیدید به یک سری اعتقادات قدیمی!؟

یا مثلا خیلی جالبه این شبکه ی کلمه، به زور می خواد ثابت کنه شیعه ها مشرکن، از اون ور شیعه ها بهش پیام میدن می خوان ثابت کنن اینا مقرضن و گمراه!؟ مسلمان با مسلمان در میفته همو مسخره می کنن و تهمت به هم می زنن برای هم قرآن می خونن بعد میگن جل الخالق انگار این کتاب الان نازل شده ! بابا شما دارید 1400 سال در جا می زنید هنوز گیر همون چند تا آیه اید!؟  هیچ نوآوری نکردید، هر کسی هم یه حرف نو زد سرش رو کردید زیر آب! دنیا کجا رفته مسلمونا هنوز در حال زد و خورد با هم هستند! روزگار دین ها تموم شده روزگاری که بشر این قدر بالغ و آگاه نبود تموم شده البته هنوزم در حال جنگه، خاورمیانه هنوز گرفتار جنگ مذاهب و ادیانه البته الان دیگه دین ها و مذاهب دستاویز عوام فریبی هستند بازیچه ی سیاست و قدرت شدند و خیلی ها هم گول می خورند بعضی ها طرفدار تیم فوتبالن بعضیا هم طرفدار یه دین هر دو همان قدر کودکانه فکر می کنند!

خدا رو شکر ما که چندان گول نخوردیم، خدا حافظ باشه، خدا خودش راه و چاه رو نشون میده ولی کیه که حواسش باشه!؟

باز هم اخبار!

چند روزه باز رفتم سراغ اخبار! هر چی بیشتر قاطیش میشی بیشتر گرفتارش میشی بعد احساسات و وجدانتم درگیر می کنه مثلا چند تا از معترضان رو می خوان اعدام کنند و واقعا اگه هیچ کار نکنم احساس می کنم آدم نیستم یعنی دیگه اسم خودم رو نمیشه بزارم آدم ولی از طرفی قدرتی ندارم حرفم جایی شنیده نمیشه، جنگم که داره بالا میگیره اسرائیل یه سردار سپاه رو تو سوریه کشته، از اون طرف ناامنی و چاقوکشی خیلی زیاد شده!

انگار خدا واقعا می خواد ایران هرج و مرج بشه، مردم غزه هم بی پناه موندن هیچکس کمکشون نمی کنه!؟

خونه مونم شرایط خوب نیست، ما شکل خانواده نیستیم هر کس به راه خودش و به کار خودشه، خواهرم میگه طبق الگوهایی که تو تلویزیون نشون میدن لازم نیست باشیم اون ها باورهای خودشونه ما نباید خودمون رو با اون ها مقایسه کنیم که ببینیم درستیم یا نه ولی یه چیزی تو دل من میگه درستش اونه ولی راستشو بخواین فکر می کنم خودمم طبق اون الگوها نتونم باشم چون عادت کردم به همین مدل خودمون، از مهر و محبت و احساسات زیادی هم خسته میشم، باید دید اولویتمون چیه؟ زندگی فردی یا زندگی خانوادگی یا زندگی اجتماعی، برای من مشخصه زندگی فردیم اولویتمه، حاضر نیستم از هدفام بابت هیچی بگذرم، خوب معلومه که نمی تونم نقش خودم رو تو خونه و اجتماع خوب بازی کنم!

شاید واقعا باید بی خیال خارج از خودم بشم و متمرکز بشم رو درونم، یه کتاب صوتی دارم گوش میدم اسمش پاکسازی ضمیر هست امیدوارم به آگاهی برسم، به حضور برسم، به قلب باز و ذهن آرام و باز برسم، به عشق برسم!

خنثی کردن افراطی گری

خوب ما متوجه هستیم افراطی گرایی خود باعث به وجود آمدن افرط گرایی دیگر بر ضد آن میشود مثلا حکومت سکولار و ملی گرای پهلوی باعث به وجود آمدن جمهوری اسلامی شد یا افراط گرایی یهودی صهیونیست باعث به وجود آمدن حماس و جنگ شد!

اما به نظر من برای خنثی کردن افراط گرایی، لازم است در ایالات‌متحده آمریکا یک تغییری رخ دهد چون به عنوان یک ابر قدرت با نظام لیبرال خود قطعا زیاده روی هایی می کند و باعث میشود افراط گراهای مسیحی مثل مورمور ها در خود کشورش یا افراط گراهای اسلامی یا اسم دیگرشان بنیادگراها به وجود بیایند پس این دولت آمریکاست که لازم است میانه رو بشود و این هم کار مردم آمریکاست نه ما!

هوش مصنوعی می گوید: 

برای خنثی کردن افراط گرایی، می‌توانید از راه‌های زیر استفاده کنید:
1. ترویج فرهنگ تعدد فکری و احترام به نظرات دیگران: با ترویج فرهنگ تعدد فکری و احترام به نظرات دیگران، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران اجازه دهید که نظرات خود را بیان کنند و آن‌ها را به دقت بشنوید.
2. ترویج آموزش و آگاهی: با ترویج آموزش و آگاهی، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران نشان دهید که چگونه می‌توانند بهترین راه‌حل‌ها را پیدا کنند و از نظرات مختلف استفاده کنند.
3. ترویج همبستگی: با ترویج همبستگی، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران نشان دهید که همه در یک قایق هستیم و باید با هم کار کنیم تا بهترین نتیجه را بگیریم.
4. ترویج انسانیت: با ترویج انسانیت، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران نشان دهید که ما همه انسان هستیم و باید به همدیگر کمک کنیم و به همدیگر احترام بگذاریم.
5. ترویج حوزه‌هایی مانند فرهنگ، هنر و ورزش: با ترویج حوزه‌هایی مانند فرهنگ، هنر و ورزش، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران نشان دهید که ما همه به چیزهای مشترکی علاقه داریم و می‌توانیم با همدیگر در این حوزه‌ها همکاری کنیم.


ولی به نظر من اگر بتوانیم به افراط گرایان ثابت کنیم کارهایشان غیرمنطقیست هوادارهایشان کم می شود آنگاه خود به خود قدرت از دستشان گرفته می شود و به حاشیه می روند و این را هم لازم است قبول کنیم همیشه عده ای افراط گرا خواهند بود اما اگر اکثریت افراطی شوند وضع خطرناک می شود!