باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

دختران جوان و نوجوان در سرزمین من

سنت های دست و پا گیری و گاه ظالمانه ای در سرزمین من وجود دارد یکی از آن ها، ناموس پرستی است.

دخترانی در سرزمین من وجود دارند که گاه از فشار والدین و خانواده دست به فرار از خانه می زنند یا گاه عاشق یک پسر می شوند اما به دلیل سنت های قدیمی متهم به هرزه بودن شده حتی ریختن خونشان حلال و واجب می شود.

گاه دخترانی در سرزمین من وجود دارند که مجبور به ازدواج با کسی می شوند که از او خوششان نمی آید اما خانواده بنا به سنت یا مصلحت مجبورشان می کنند و این دختران برای فرار از ازدواج یا از خانه فرار می کنند یا دست به خودکشی می زنند.

متاسفانه بر خلاف خیلی از کشورها در کشور ما اوژانس اجتماعی یا بهزیستی به این دختران کمک نمی کند زیرا پدر در قانون حتی اختیار کشتن فرزندش را نیز دارد و آن ها تنها مانده درمانده می شوند و گاه جان خود را از دست می دهند.

برای من همیشه سوال بوده است چقدر دختر بی ارزش است که حرف مردم از جانش مهم تر است و چقدر راحت یک نفر کسی را که از پوست و گوشت خودش است و سال ها پرورانده اش را به کام مرگ می کشاند.

بعضی از مردم پرنده ی خانگی شان را بیشتر دوست می دارند و عضو خانواده ی خود می دانند و حاضر به بیمار بودن یا کشتن آن نیستند چطور یک انسان می تواند با فرزندش چنین کند؟! آیا نباید چنین فردی از لحاظ روانی بررسی شود؟!

دختری که فرار نمی کند و خودش را می کشد می داند شانسی برای زندگی ندارد و اگر فرار کند هم در این جامعه امنیتی ندارد و مورد سواستفاده قرار می گیرد تا به حال شده است در شرایطی قرار بگیرید که هیچ انتخابی نداشته باشید جز مرگ؟!

نظرات 1 + ارسال نظر
روشنا سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 21:55 https://varicose-clinic.com/

درسته، خیلی از دخترها با خونواده به مشکل میخورن. ولی انگار کسی اهمیت نمیده. امیدوارم همشون مشکلشون به خوبی حل بشه و راه اشتباه رو نرن

ان شاالله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.