باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

دین و مدرنیته

طبق تحقیقات من  در غرب پس از دوران مدرنیته عقل گرایی و علم باعث پیشرفت های زیادی شده است و اندیشمندان غربی به این نتیجه رسیده اند که دوران دین ها گذشته است و بشر باید عقل گرا و علم گرا شود.

در خاورمیانه ما هنوز بر روی پیروی از دین پافشاری می کنیم و حتی عده ای بنیادگرا شده اند یعنی در برابر عقل گرایی و علم گرایی موضع گرفته اند و نقطه مقابل آن در دین گرایی شده اند!

این که در کشورهای غربی قرآن می سوزانند فکر نمی کنم ربط زیادی به خود اسلام داشته باشد آن ها اساسا با دین مخالف هستند و بسیاری از جنایت های تاریخ بشری که به نام دین شده است را به پای دین می نویسند مثل همین داعش یا طالبان یا القاعده یا کلیسای قرون وسطی.

از طرفی علمای دین اعتقاد دارند انسان در رابطه با خود، دیگران و جامعه و طبیعت صرفا نمی تواند از عقل خود استفاده کند زیرا عقل محدود است و راهنمایی ورای عقل لازم است تا او را هدایت کند!

سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که خود کتاب های مقدس و نقل قول های انبیا و اولیای دین لازم است با عقل روی آن ها تفکر شود و به مفسر و راهنما برای فهم این متون نیاز است این خود شبیه انتقاد علمای دین به عقل گرایی مدرن است!

از طرف دیگر با ظهور علم نوین و پیشرفت های صورت گرفته بشر دچار دو جنگ جهانی شد ضمن اینکه بسیار جنگ دیگر در نقاط مختلف جهان روی داد که باعث کشته شدن میلیون ها نفر شد و فاجعه هایی مثل هولوکاست را رقم زد. به نظر می آید علم بدون اخلاق بسیار خطرناک تر است جهل مقدس دینی است!؟

عرفای اسلامی اعتقاد دارند شیطان به وسیله ی عقل انسان را فریب می دهد یعنی خود عقل که ابزاری برای پیدا کردن روشنی است می تواند ابزاری برای گمراهی فرد و جامعه باشد البته آن ها عقل را دسته بندی می کنند و دسته هایی را مثبت و دسته هایی را منفی می دانند و دیوانگی یا خلاص شدن از عقل را نعمتی می دانند که باعث رشد فرد در مسیر خداشناسی و معرفت است! البته که تجددگرایان وجود موجوداتی به نام شیطان را قبول ندارند در نتیجه این بحث برایشان کارکرد ندارد اما بخش حیوانی و خودخواهانه مغز را قبول دارند که همان را می توان دیو درون نامید.

به هر صورت تا جایی که من از مشاهده ی دنیا فهمیدم دنیا همیشه این گونه است که وقتی حقیقتی آشکار می شود در اطرافش بسیار دروغ و باطل رشد می کند تا آن حقیقت پنهان بماند و هر کسی نتواند آن را فهم کند و به آن دست یابد می خواهد دینی باشد یا مدرن باشد برای غرب باشد یا برای شرق باشد و هر کس ادعا می کند حقیقت را یافته است با دیده ی شک باید به این مدعا نگاه کرد زیرا باطل به طرق مختلف خودش را به شکل حقیقت در می آورد و خودش را جا می زند بعد می فهمی که ای دل غافل این آن حقیقت افسانه ای نیست بلکه وهم و خیال است!

نظرات 2 + ارسال نظر
گیل‌پیشی دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت 00:17

متن و نتیجه‌گیری عالی بود‌.
خدا عاقبتمون رو ختم به خیر کنه

محمدجواد یکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت 19:45 http://elec19.blogsky.com

واقعا نوشته ی پرمغز با قلمی فوق العاده بود

مرررسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد