چند روز پیش داشتم یک مقاله می خواندم در مورد خوانندگان موسیقی ایرانی محبوب ترین خواننده ی پاپ ایرانی را ابی معرفی کرده بود نفر دوم داریوش بود بعد از او هم معین!؟
البته فقط خواننده های مرد را نظرسنجی کرده بودند و برایم خیلی جالب بود این مقاله چون که نمی دانستم ابی و داریوش این قدر بین جامعه محبوب هستند!
من خودم معین را دوست دارم داریوش هم بدم نمی آید ابی هم خوب است منتها نمی دانم مشکلم با خود ابی چیست؟! به خصوص جوانی هایش!؟
نمی دانم انگار یک جوری هست که شاخ هایمان در هم می رود! فکر کنم او هم مثل من کله اش خراب است و خوب برعکس من که سنتی هستم او مدرن است برای همین شاخ به شاخ می شویم!؟
البته خودشان را که ندیده ام این افکار و احساسات را از دور دارم شاید هم با هم دوست شویم اتفاقا می گویند گاهی همین طوری می شود قضاوت خوشایندی در مورد یک نفر نداری بعدا ولی با هم دوست می شویم اما این را می دانم که یک انرژی خاصی در دلشان دارند شاید هم باید بگویم جگر دارد!
من تصمیم گرفتم که حالا که یه عده سعی دارند با تفرقه افکنی کار خودشون رو پیش ببرند من بیایم و دوستی ایجاد کنم و البته اول از خانواده ام شروع کنم اما بعد دیدم خودم هم حسی به خانواده ام ندارم!؟
کلا مثل گذشته نیستم که احساس مسئولیت زیادی داشته باشم یا حس انسانیتم گل کند یکی از دوستان گفت نشانه ی پختگی هست اما خودم فکر می کنم بی احساس شدم!؟ شاید هم ترس هایم کمتر شده است!؟
به هر حال شاید توانستم پیوندی بین خودم و نسل های گذشته و بعد از خودم ایجاد کنم شاید به یک درک مشترک رسیدیم البته این تنها زمانی ممکن است که دو طرف بخواهند وگرنه امکان پذیر نیست!؟
جالب است که وقتی سیاسی می نویسم بازدید وبلاگ بیشتر است حتی کامنت هم بیشتر گذاشته می شود!؟ چرا؟!
وقتی از خودم می تویسم اصلا برای مخاطب جذاب نیست!؟ خخخخ
من فهمیده ام که برای شعر گفتن باید یک معشوق داشته باشی تا یک شعر درست و حسابی بگویی!؟
من شنیده ام که این ویروس جدید تا ده روز برطرف نمی شود و دوره اش باید بگذرد!؟
چند روز پیش برایم پیامک آمد که کارت ملی ام حاضر است باید بروم دفتر پیشخوان و بگیرمش منتها نمی دانم با وجود مریضی بروم یا نه!؟
امروز بعد از دکتر رفتم سوپرمارکت یه کم خوشمزه جات و آبمیوه و ماست چکیده گرفتم حالا همش فکر می کنم نکند بقیه افراد داخل سوپر گرفته باشند!؟
مادرم عصری می گفت می گویند این ویروس از کنار ناقل رد بشی مریضت می کند!؟ ما که چهارتاییمان گرفتیم!؟ برادرم که اول گرفته بود گفت فقط هایپرمارکت رفته بوده است!؟
می دانید من وقتی اواخر دهه دوم زندگی ام بودم با اشخاصی مثل کافکا یا آلبر کامو آشنا شدم و البته از طرز فکرشان هم خوشم نیامد!
اما خواهر کوچکم 15 ساله شاید هم کوچک تر بود که با علاقه و شور کتاب های این نویسندگان را می خواند و تا آنجا که فهمیدم جو دوستان مدرسه اش هم همین بود!
من وقتی سن او بودم در جو نجوم و فیزیک بودم گاهی هم از سعدی و حافظ و مولانا می خواندم اوج یاغی گری من رفتن سراغ شاعران پارسی بود!؟
بچه های دیگر در زمان ما اوج یاغی گریشان خواندن کتاب های صادق هدایت و شعرهای شاملو بود و دیدن فیلم فارسی که البته با ذائقه ی من چندان جور در نمی آید.
می دانید در آزمون mbti هم من سنتی هستم نمی دانم خوب است یا بد است اما چیزی که از این آزمون ها می فهمی این است چطور جامعه به صورت طبیعی متکثر است و این تکثر زیباست و این تکثر باعث رشد جامعه است اگر به رسمیت شناخته شود!
از پریروز سرما خوردم دیشب همش تب و لرز داشتم امروز رفتم دکتر تا داروها رو خوردم بهتر شدم!
تصمیم گرفتم دیگه نقد و ایراد از سیاست و اجتماع نگیرم! البته اگه باز یه اتفاقی نیفته و مجبورم کنه بنویسم!
می خوام دوره جدیدی رو شروع کنم البته هنوز صد نشدم!