باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

اقتصاد ورشکسته

خوب دلار رسید بالای 50 هزار تومان، به سلامتی

ماشین شده میلیاردی، خانه که تیلیاردی

طلا و رمز ارز و خوراک و پوشاکم که همه می دونیم!

سوالی که پیش می آید این هست یک کشور با اقتصاد ورشکسته چه آینده ای برای مردم آن می توان متصور بود؟!

اینکه این قدر همین طور قیمت ها دارد بالا می رود نشان از این نیست که سرمایه دارد از کشور خارج می شود!؟ یعنی چه مردم چه اهالی حکومت ریالشان را به دلار و طلا و ... تبدیل می کنند و از کشور خارج می کنند!؟

اگر مردم در کف خیابان کشته نشوند از بیماری و گرسنگی و جنون کشته می شوند!؟

دلم می خواست کاری از دستم بر می آمد ولی آخر مردم هم به هم رحم نمی کنند!؟

رمان کوری را تا وسط خواندم ادامه اش خیلی ناجور بود نخواندم اما این داستان یک سری انسان بود که بیماری کوری ناشناخته ای مبتلا می شوند و آنها را در یک آسایشگاه زندانی می کنند هر روز یک سری مبتلای جدید اضافه می شود و ارتش دور این آسایشگاه مراقب است کسی خارج نشود اگر کسی بخواهد خارج شود کشته می شود! وضعیت بهداشت آسایشگاه افتضاح است و کسی برای تمییزی و رسیدگی به بیماران و آسایشگاه نیست! گروهی از بیماران زورگیری می کنند و غذا را بر می دارند در ازای غذا وسایل قیمتی دیگر بیماران را می گیرند!؟ داستان ادامه داشت شرایط بدترم می شد ولی حالم را بد می کرد و نخواندم!

حال انگار ما هم همین طوریم! زندانی!؟ چه فاجعه ای باید رخ دهد نمی دانم!؟

نظرات 1 + ارسال نظر
وجدان بیدار پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 10:33 https://zhobin66.blogsky.com/

من چیکار کنم ؟ میریم خواستگاری هر کی میگن وایسا ببینم چی میشه قیمت ارز ... ازدواج هم برای ما جوون های 40 ساله تبدیل ب یک کالای نایاب لاکچری میشه یکی پیدا میشه واسه ما اخرش ... کی بداد امثال من و ما ها می رسن ؟!...
ما بریم همون کتاب هامون رو بخونیم و اسکن کنیم اگر اسکنر ه هنوز سالم باشه و پا بده

دیگه از من و شما گذشته
بعدم هر چی بیشتر به دنبالش بدوید بیشتر فرار می کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد