تو را من دوست داشتم
نمی دانم چرا یکهو عاشق شدم
می گویند عشق اول از روی کنجکاویست
در مورد من درست است
اما تو عاشق نبودی دچار هوس بودی
برای همین راحت رفتی با یک نفر دیگر ازدواج کردی
برای همین یک بار آنچنان مرا نگاه کردی بهتر بگویم رصد کردی که تیر نگاهت هنوز بر بدنم هست
من هم وقتی فهمیدم تو عاشق نبودی ولت کردم
تو هم تلاشی نکردی مرا به دست بیاوری این هم خود نشان می دهد عاشق نبودی
و تا جایی که من فهمیدم این قدر پست بودی که برای من حرف در آوردی
من دیوانه عاشق چه موجودی شده بودم گول ظاهر مظلوم و آرامت را خوردم
مردم با من بودند و من نمی دانستم چرا!؟
با خودم می گفتم احمقند ولشان کن!
واقعا هم احمق بودند که حرف های تو را باور کرده بودند!
از اینجا برو که من دیوانه سال ها با عذاب وجدان زندگی کردم فکر می کردم در حقت اجحاف کرده ام بعد فهمیدم پشت سرم حرف در آورده بودی
عشق اول فراموش نمیشه حتی اگه ۱۵ سال گذشته باشه
هی داد