ایده ی تصور موقعیت خیلی جالب و خلاقانه است گفتنش سخت است به نظرم بستگی دارد چند ساله و چندمین بارش بوده باشد اول سعی میکنم واکنشم را به تاخیر بندازم، مثلا لباسم را عوض کنم و یک نوشیدنی خنک بخورم (با توجه به فصل فعلی البته) بعد بهش میگم بیا مسابقه بدهیم، ببینیم کی میتواند زودتر وسایل را به جای قبلی ش برگرداند؟ خیلی ایده آل و رویایی
خیلی ممنونم خیلی هم عالی اگه تو این هوای گرم از بیرون اومدید و چنین صحنه ای دیدید و چنین رفتار آگاهانه ای کردید باید بهتون گفت دستمریزاد ایول
پدر و مادری که یه بچه کوچیک رو توی خونه تنها و بدون مراقب رها می کنه و خونه رو ترک می کنه باید یه تیر توی مخ اون پدر و مادر خالی کرد.
بله
کار خاصی نمی کنم به این وضع عادت کردم دیگه
عه وا!؟
با هم خونه رو تمیز میکنیگ درس عبرت بشه
اوه خوبه
من برعکس از یه پا آویزونش میکنم قلقلکش میدم
تا دفعه آخرش باشه
خخخخ چه بامزه
ایده ی تصور موقعیت خیلی جالب و خلاقانه است
گفتنش سخت است
به نظرم بستگی دارد چند ساله و چندمین بارش بوده باشد
اول سعی میکنم واکنشم را به تاخیر بندازم، مثلا لباسم را عوض کنم و یک نوشیدنی خنک بخورم (با توجه به فصل فعلی البته) بعد بهش میگم بیا مسابقه بدهیم، ببینیم کی میتواند زودتر وسایل را به جای قبلی ش برگرداند؟
خیلی ایده آل و رویایی
خیلی ممنونم
خیلی هم عالی اگه تو این هوای گرم از بیرون اومدید و چنین صحنه ای دیدید و چنین رفتار آگاهانه ای کردید باید بهتون گفت دستمریزاد ایول
خب من بچهدار نیستم، چه بدونم چیکار میکنم
با نظر خودت موافقم. گمونم همون کارو بکنم
من باهاش دعوا می کنم
بعد خودم باهاش میشینم گریه می کنم
بعدم با هم دوست میشیم و خونه رو جمع می کنیم! 
ممنونم از خودم