باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

درک من

تازگی درکم از نوشته ها و کتاب ها بیشتر شده، قبلا یه چیزایی رو سطحی تر می فهمیدم یا اشتباه می فهمیدم، الان تازه دارم می فهمم اون چیزی که مد نظر نویسنده است الزاما اون چیزی نیست که من از نوشته می فهمم!؟

شاید باید برای یه خط باید کلی پرس و جو کنی و من چه ساده ازش رد میشدم، تند تند می خوندم!؟

دیشب خیلی مایوس شدم چند تا تکه از کتاب های کهن رو خوندم، فکر می کنم قبلا خونده بودمشون ولی درست فهمشون نکرده بودم، الان دیگه می دونم درست فهم نمی کنم و فهمم ثابت نخواهد موند!؟

چقدر تنهایی آدم تو این شرایط بیشتر میشه!؟ واقعا دارم حس می کنم همه چیز وهمه!؟ عقلم داره به چشم خودش می بینه!؟ حتی خودمم وهمم!؟ اینکه داره صحبت می کنه کیه!؟ خول شدم!؟

نظرات 3 + ارسال نظر
... یکشنبه 9 مهر 1402 ساعت 02:49

میگم شما که روحیه حساسی داری یکم بیشتر بگرد تو دنیای مجازی بیشتر تامل کن و راحت هر حرف و خبری رو قبول نکن

زاهدان خبری نبوده و خونی ریخته نشده یه سری فیلما از پارسال بود عکس اون پسر بچه هم مال پاکستان بود که انفجار تو جشن رخ داده هی خبر فیک دنبال میکنی و روح خودتو میخوری چرااا

گیل‌پیشی شنبه 8 مهر 1402 ساعت 15:53 http://Www.temmuz.blogsky.com

از دست تو دختر.
منم گاهی به این فکر می‌کنم که دنیا یه خیاله. بعدش اضطراب می‌گیرم.
بهتره کلا فکر نکنیم شایدم اثرات بیکاریه

دنیا شبیه سازی کامپیوتریه خخخخ
فقط می دونم این چیزا ته نداره، دریاییست عمیق و پهناور، دنیا هم لایه لایه ست یا سطح سطح مثل بازی های کامپیوتری یه سطح رو تموم می کنی میری یه سطح بالاتر توی یه دنیای دیگه

سمیرا شنبه 8 مهر 1402 ساعت 15:01

شما این کتاب هارو ده سال دیگه هم بخونید، چیزهای جدیدتری متوجه میشید و این طبیعیه، حتی ممکنه منظوره نویسنده هم نبوده باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد