تا دیشب قلبم درد می کرد!
اما امروز صبح خوب بود!
ولی بازم قرص خوردم!
دیشب با خودم گفتم باید برم دکتر دیگه!
فکر کنم ترسید خوب شد!
**********
امروز شلغم پختیم!
سه تا کوچولو خوردم!
ناهار پیراشکی خوردم!
**********
اون دوستم یادتونه از یکی خواستگاری کرده بود؟!
طرف ردش کرده بود اونم می گفت زودتر بمیرم؟!
الان طرف برگشته اما دوستم بهش گفته من هیچ حسی بهت ندارم!؟ خخخخخخخ
دو تا بچه های دوستاشم فوت کردند!
خیلی ناراحته!
جوون بودند!
مرگ خیلی زیاد شده!؟
سلام سمیرا جون. خوبی؟
خوب کاری کرده، وقتی رفت، دیگه خیلی چیزها تغییر پیدا میکنه.
سرطان خیلی زیاد شده.
سلام خوبم مرسی
آره خیلی چیزها تغییر کرده براش
خدا رحمتشون کنه

کاشکی تهدید دکتر رفتن همیشه جواب بود
شلغم و پیراشکی هم نوش جونت 

خدا رحمت کنه همه رفتگان رو



مرسی 

خخخخخ آره ای کاش زود با یاد دکتر خوب می شدیم
وقتی یکی بره اگه علاقه سطحی باشه آدم راحت فراموش میکنه. اگه علاقه عمیق باشه باز میبخشه. اما کار خوب اینه کسی که رفته رو بذاری بره. چون ممکنه تکرار کنه
مرگ سرطان بیماری...زیاد شده
آره درست میگی
خدا همه رو حفظ کنه از بیماری و مرگ