باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

من زیاده روی کردم

این مدت مطالبی نوشتم که اگر کسی می خوند شاید بهش آسیب می زد اما الان بهترم، هم خشمم کمتر شده هم بغضم، یه ته مونده ای مونده، البته من نوشتم که من با این وبلاگ خودم رو درمان می کنم!

این همه خشم و بغض و کینه من هم به خاطر این هست که در کودکی و طول زندگی مورد ظلم قرار گرفتم، متاسفانه سردرمداران این حکومت حالیشون نیست دارند چه کار می کنند و چه فرهنگی رو نشر میدن، اونا با زیر دست هاشون که اغلب مردند این طورند، مردها همون رفتار رو با زیر دست هاشون و  در خونه با زن و بچه شون دارن بیشتر با زن ها و زن ها هم باز همون رفتار رو با بچه هاشون دارن و بچه های بزرگتر با بچه های کوچک تر، یعنی در واقع هر کس زورش به هر کی می رسه بهش ظلم می کنه و خوب رفتاری که اون بالایی ها دارن رفته چرخیده و حالا به خودشون یا بچه هاشون بر می گرده!

خیلی ساده گفتم چه اتفاقی افتاده تو جامعه ی ما، امیدوارم متوجه بشند و دست بردارند، اغلب آدم ها احساسات منفیشون رو این قدر توی خودشون نگه نمی دارند که مریضشون کنه زود خودشون رو همون طور که گفتم خالی می کنند و دل خودشون رو خنک می کنند!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.