باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

احساس خلا و از خودبیگانگی

امروز در مورد احساس ازخودبیگانگی و خلاء عاطفی و تنهایی  و پوچی تحقیق کردم، راهکارهایی که دادن رو می دونستم اما با انجامشون هنوز به نتیجه ی مطلوب نرسیدم، فکر کنم این داستان درازی باشد!

متاسفانه این چیزها در جامعه ی ما مورد قبول نیست ما که بچه بودیم فحش بودن ولی اکثریت افراد بهش دچار هستند!

دیگه آهنگ عربی و تیمپو هم فاز نمیده باید به درونم وصل بشم وگرنه این خلاء من رو می بلعه!؟

11 راهکار برای رفع ازخودبیگانگیhttps://danabrain.ir/%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C/


چگونه خلاء احساسی خود را پر کنیمhttps://bookapo.com/mag/lifestyle/emotional-void/


4 راهکار برای برطرف کردن احساس خلاء و پوچیhttps://womtherapy.ir/blog/p/1051/4-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%AE%D9%84%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3-%D9%BE%D9%88%DA%86%DB%8C


چگونه خلاء احساسی خود را پر کنیمhttps://delta.ir/blog/519772/https-delta-ir-blog-p519772previewtrue/


احساس خلاء در زندگیhttps://www.vidoal.com/post/%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3-%D8%AE%D9%84%D8%A3-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%86-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85

بار گناهان

بار گناهانم سنگین است و هر روز سنگین ترش می کنم با ندانم کاری!؟

یک آن احساساتی می شوم یا یک آن وسوسه می شوم و می آیم اینجا چیزهایی می نویسم که شایسته نیست!؟

نمی دانم چه نیرویی مرا به این حرکت ها وا می دارد ولی دیگر شرم دارم عذرخواهی بکنم چون چند بار عذرخواهی کردم و باز تکرار کردم!؟

از خدا خواستم جلوی گناه کردنم را بگیرد امیدوارم دیگر گناه نکنم و عذر می خواهم از همه ی کسانی که با کلامم بهشان توهین کردم یا مسخره شان کردم یا عصبانیتم را رویشان خالی کردم به خصوص مردان!؟

از این به بعد اگر این کارها را کردم جلوی مرا بگیرید بهم یادآوری کنید که باز دارم حرف نامربوط می زنم، حتی می توانید با من برخورد خشن کنید، باور کنید بیشتر وقت ها دست خودم نیست کمکم کنید از گذشته عبور کنم و هی رویدادهای گذشته را به آینده تعمیم ندهم، من هم می ترسم اتفاقات گذشته تکرار شوند برای همین این جوری می کنم و همه را از خودم میرانم!؟

دیگر در مسائل سیاسی هم نظر نمی دهم نظرات من همه چیز را بدتر می کند و خشم و کینه ام را کنار می گذارم من زندگی بدی نداشتم اتفاق وحشتناکی برایم نیفتاده است هر چه بوده تجربه بوده و کارمای خطاهای خودم و بی تجربگی های خودم و تقصیر کسی نیست من این وضع را دارم!؟

احساسات منفی تلنبار شده

من امروز یه چیزی رو فهمیدم ما احساسات منفی تلنبار شده از بچگیمون تا الان داریم که حتی دوست نداریم تجربه ش کنیم چون حتی برای خودمون درد آوره، حتی خودمون خودمون رو قضاوت می کنیم و می گیم اگه من این رو بگم یعنی آدم فلانی هستم! متاسفانه روش تربیت ایرانی ما غلط هست و با برچسب زدن بچه رو تربیت می کنیم و ما هم که نمی خوایم برچسب بخوریم و قضاوت بشیم حتی خیلی ویژگی ها و احساسات خودمون رو از خودمون پنهان می کنیم بهش اقرار نمی کنیم در صورتیکه لازمه این ها تخلیه بشه، اگر من این احساس رو دارم ای کاش همه ی آدم ها بمیرن این یه احساسه به این معنی نیست که واقعا دوست دارم همه ی آدم ها بمیرن! من چون از آدم ها زخمی شدم و اون لحظه زخم سر باز کرده و نتونستم مداواش کنم اون احساس رو دارم، یه راه مداواش همینه که ابراز بشه و فهمیده بشه تا التیام پیدا کنه وگرنه اگر زخمی رو بهش نگاه نکنی هر روز بدتر میشه!

یک چیزی که من فهمیدم این هست که خیلی از ایدویولوژی ها و آیین ها این امکان رو به ما می دهند که به جای اینکه زخممون رو درمان کنیم بریم و انتقام زخممون رو بگیریم و دیگه توجیه هم داریم خدا گفته اکثر مردم جهنمی هستند و جهنم رو از مردم پر می کنه پس من هر کار دوست داشته باشم می تونم با مردم بکنم چون جهنمی هستند، یعنی دین میشه بازیچه نفس زخمی من و تمام ایدئولوژی ها این امکان درش هست مثل اتفاقی که تو شوروی افتاد، لازمه خیلی آگاه باشیم و خودمون رو قانع نکنیم و گول نزنیم که ها خدا پس اجازه داده! به جاش احساساتمون رو تخلیه کنیم و زخم هامون رو مرهم بزاریم، منتظر نمونیم کسی کمک کنه خودمون لازمه برای خودمون کاری کنیم، با انتقام هم زخم هایی که ما نادیده شون می گیریم خوب نمیشند جای خودشون باقی می مونن و تا آخر عمر آزارمون میدن!

من زیاده روی کردم

این مدت مطالبی نوشتم که اگر کسی می خوند شاید بهش آسیب می زد اما الان بهترم، هم خشمم کمتر شده هم بغضم، یه ته مونده ای مونده، البته من نوشتم که من با این وبلاگ خودم رو درمان می کنم!

این همه خشم و بغض و کینه من هم به خاطر این هست که در کودکی و طول زندگی مورد ظلم قرار گرفتم، متاسفانه سردرمداران این حکومت حالیشون نیست دارند چه کار می کنند و چه فرهنگی رو نشر میدن، اونا با زیر دست هاشون که اغلب مردند این طورند، مردها همون رفتار رو با زیر دست هاشون و  در خونه با زن و بچه شون دارن بیشتر با زن ها و زن ها هم باز همون رفتار رو با بچه هاشون دارن و بچه های بزرگتر با بچه های کوچک تر، یعنی در واقع هر کس زورش به هر کی می رسه بهش ظلم می کنه و خوب رفتاری که اون بالایی ها دارن رفته چرخیده و حالا به خودشون یا بچه هاشون بر می گرده!

خیلی ساده گفتم چه اتفاقی افتاده تو جامعه ی ما، امیدوارم متوجه بشند و دست بردارند، اغلب آدم ها احساسات منفیشون رو این قدر توی خودشون نگه نمی دارند که مریضشون کنه زود خودشون رو همون طور که گفتم خالی می کنند و دل خودشون رو خنک می کنند!؟

ایگو

ایگو یا همان خود، پادشاه ذهن ماست محل قرارگیریش پشت پیشانیست همان قسمتی که در مغز انسان ها تکامل یافته تر از حیوانات است، ما انسان ها این قدر گرفتار این خود هستیم که باید هر چه او می خواهد را عمل کنیم، گاهی اگر به آنچه او می خواهد عمل نکنیم احساسات بدی را تجربه می کنیم، ما اسیر این ایگو هستیم، این خود گاهی زخم خورده هم هست و برای التیام خود، دست به کارهای وحشتناک می زند و خودش را محق نیز می داند!

ما انسان های این دوره و زمانه نسبت به خود ناآگاهیم و در نتیجه حتی وقتی فکر می کنیم نیت خوبی داریم ممکن است گرفتار نیاتی پنهانی باشیم که از خودمان نیز پنهان است، خیلی از افکار ما که مثبت تلقیشان می کنیم در واقع توسط بعد شیطانی و ناخودآگاهمان تولید شدند و ما را سمت کارهایی می کشند که اگر متوجه منفی بودنشان بودیم هیچ وقت انجامشان نمی دادیم این در واقع همان چیزیست که در ادیان آمده است شیطان گناهان را در نظرمان زیبا جلوه می دهد و ما فکر می کنیم داریم کار خوبی می کنیم اما داریم کار بد می کنیم!

یک جایی می خواندم اسرائیل و ایران در دو دنیای موازی هستند هر دو از هم زخم خوردند هر دو اسیر ایگوی خود هستند هر دو فکر می کنند دارند کار درست و خوبی می کنند اما هر دو در اشتباهند و دارند دنیا را به آتش می کشند و آدم های بی گناه را می کشند، زندگی جنگیدن نیست ما کودکی بدی داشتیم که آن موقع فهم کردیم زندگی جنگیدن است الان که بالغ شدیم لازم است بالغانه فکر کنیم زندگی نفس کشیدن است، هدیه ی زندگی و نفس و خنده به یک نفر دیگر است، قبل از هر تصمیمی چند تا نفس عمیق بکشیم بهتر می توانیم فکر کنیم و تصمیم بگیریم، لازم است از آن پوسته ی سخت کودکانه به در آییم و رو به جهان گشاده تر باشیم و دیگران را این قدر بد نبینیم!