باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

من بعد از دو ماه برگشتم

من بعد از دو ماه برگشتم، تو این دو ماه خیلی اتفاقات افتاد البته اتفاقات شخصی، خودم فقط متوجه شون شدم!

الان هیچی تو ذهنم نیست فقط امیدوارم باز دعوام نشه و از کسی دلخور نشم اگرم شدم با شکیبایی برخورد کنم!

الان دارم آهنگ لحظه های معین رو گوش میدم واقعا پر احساسه!

بعضی زن ها این هنر رو دارن که تو دل مردا خودشون رو جا کنن اما من از این هنرا ندارم کلا هنری ندارم، من فقط جنگ و دعوا راه میندازم، کله م از بچگی خرابه!


بعدنوشت: نمی دونم در سطح انرژیکی چه اتفاقی میفته!؟ مثلا من معین گوش بدم اون هم آهنگای قدیمیش که من رو میبره به بچگی چه دخلی به دیگرون داره!؟ چند روز بود آهنگای قدیمی معین رو گوش می کردم و لذت می بردم ولی بعد از اینکه اینجا نوشتم دیگه بهم حس خوب نمیدن!؟ آخه چرا!؟


بعدنوشت بعدی: کلا هر آهنگی رو گوش میدم بهم حس خاصی نمیده!؟ کلا چند وقت بود از آهنگهایی که در گذشته لذت می بردم دیگه لذت چندانی نمی بردم و الان کلا خلاص!؟

نظرات 3 + ارسال نظر
monparnass جمعه 5 بهمن 1403 ساعت 22:26 http://monparnass.blogsky.com

" روز حس بیرون رفتن نداشتم اگرم میرفتم اصلا خوش نمی گذشت برای همین دیگه باشگاه اسم ننوشتم فقط پول حروم کردن بود "

حتی برای من هم با این همه سال ورزش
این عدم تمایل به رفتن به سالن خیلی پیش میاد
مثلا خواب هستم یا هوا سرده یا بارونیه یا اصلا حوصله ورزش ندارم و ..
اما شیطون رو لعنت می کنم و می رم
اگر به ورزش نه به عنوان وسیله ای برای لذت بردن
بلکه به عنوان دارو و درمان نگاه کنی دیگه دچار تردید نمیشی
من کبد چرب درجه دو داشتم که در صورت عدم مداوا به درجه سه و غیر قابل برگشت و معالجه تبدیل میشد
به همین دلیل حدود دو سال توی سرما و گرما و تاریکی
هر روز حدود 5 صبح میرفتم دوچرخه سواری
با ترس از حمله سگهای ولگرد و اوباش و دزد ها و ...
این ترس بحدی قوی بود که بعد دوسال
به محض دادن آزمایش و سونو و تبدیل شدن کبد چربم به درجه یک دیگه نتونستم صبح زود توی تاریکی برم ورزش.
عامل همه اون رفتن هام قبول این مساله بود که
دارم خودم رو مداوا می کنم نه تفریح .
اگر تو هم این دید رو پیدا کنی مشکلی با رفتن به ورزش و تداوم اون نخواهی داشت
مساله فقط پذیرفتن و اعتقاد به دارو بودن ورزشه و لاغیر .

ممنون آقای مونپارناس این قدر وقت میزارید و جواب و توضیح کامل می دید!
والا چه عرض کنم حوصله ی مداوا هم ندارم به زور دکتر میرم کلا از زندگی قطع امید کردم!
هر چه بادا باد!

monparnass جمعه 5 بهمن 1403 ساعت 20:26

"ورزش های راکتی رو دوست ندارم
وزنم زیاده میگن ورجه وورجه نکن عیبناک میشی "
من با وزن 115 کیلو و BMI =31 سالهاست دارم ورزش توپی
بخصوص پینگ پنگ انجام میدم
نرمش قبل از شروع تمرین یا بازی جلوی آسیب های احتمالی رو خیلی می گیره
اگر ورزش مداوم نکنی از دست فکر و خیال های مضر و بی فایده در امان نیستی
فایده ورزشهای توپی بودن در جمع و بالا رفتن روحیه هست
که در پیاده روی و امثال اون نیست یا کمتره .
هیچ کس جز خودت نمی تونه حالت رو خوب کنه
یکی از مهمترین ابزارهاش هم بدون شک ورزشه .

آره درست میگید من ورزش های توپی مثل فوتبال و والیبال رو ترجیح میدم کلاسم رفتم یه مدت اسم می نوشتم که برم اما همون روز حس بیرون رفتن نداشتم اگرم میرفتم اصلا خوش نمی گذشت برای همین دیگه باشگاه اسم ننوشتم فقط پول حروم کردن بود

monparnass جمعه 5 بهمن 1403 ساعت 19:21 http://monparnass.blogsky.com

یه کم معمولی تر باش و انقدر خودت رو با
فکر و خیال و تحلیل شخصیت آزار نده
پیشنهاد من برای پر کردن وقت
و داشتن انرژی مثبت و برونگرایی
ورزش
ورزش
و باز هم ورزشه !!!:

یه رشته که گروهی باشه و با بقیه بتونی تیم بشی
و متناسب وضع جسمی و مالی ات باشه پیدا کن
و هفته ای چند روز برو سالن
اثرات مثبتش در روح و روانت رو خیلی زود می بینی .
من بدمینتون یا پینگ پنگ رو پیشنهاد می کنم
بلد نیستی ؟
مهم نیست
از پایه شروع کن

سلام
مرسی آقای مونپارناس
ورزش های راکتی رو دوست ندارم
وزنم زیاده میگن ورجه وورجه نکن عیبناک میشی
دکتر گفته فقط پیاده روی ولی من همونم نمیرم
تو پیاده روی فقط با خودم فکر می کنم گاهی میرم تو حیاط یه کم می دوم بهم حس خوب میده البته الان زمستونه نرفتم
3 هفته دچار این ویروس جدیده بودم البته واسه من خیلی سنگین نبود تازه خوب شدم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.