والا من از رفتارهای خودمون با نسل قبل که یادم میاد به خصوص در همون دوره ی نوجوانی، خیلی شبیه رفتار نسل جدید با ماست!؟
یعنی همون جور که تمام افکار و گفتار و کردار نسل قدیم برای ما خنده دار بود انگار اون ها هم ما براشون این طوریم!؟
و البته به نظر من نسل جدید خیلی لوس و پررو هستن و چیزی که به ذهنم میاد که واکنش خودشه میگه باید زد تو سرشون البته من این کار رو نمی کنم چون نسل قبل با ما همین کار رو کرد و عاقبت ما این شد نسل سوخته!؟
می دونید وقتی یکی به یه چیزی اعتقاد داره هر چقدر بخوای تو سرش بزنی یا با میخ و چکش چیزی تو سرش فرو کنی نمیره تغییری نمی کنه چون اعتقاد داره تو در اشتباهی و داره از خودش در برابر تو محافظت می کنه و مقاومت می کنه!؟
چیزی که الانم هست اون موقع هم بود این بود که نسل قبل فکر همیشه به نظرش میاد نسل جدید بچه است و اصلا براش رفتارهای اون ها جذاب نیست چون خودش یه جور دیگه بزرگ شده!؟
یعنی من الان بچه دار بشم بچه ام این جوری میشه؟! چه فایده از این بچه که این قدر با خودت اختلاف داره!؟ یعنی یه عمر والدینمون رو تحمل کردیم حالا باید بچه هامون رو تحمل رو کنیم!؟ ما که پرس شدیم!؟ خانواده که تشکیل ندی سنگین تره که!؟
بعدنوشت: ولی من از نوجوانی یه چیزی فهمیدم هر چقدرم یک نفر رو قبول نداشته باشی بازم چیزایی در اون فرد می تونی پیدا کنی که بهت چیز جدید یاد بده، قرار که نیست عین اون چیزی که اون فرد میگه رو اجرا کنی بلکه ازش الهام میگیری یا اقتباس می کنی چه می دونم یه چیزی تو این مایه ها، نمی دونم اصطلاحش چیه!؟
بعدنوشت بعدی: اینایی که میگن فقط همسر آدم برای آدم می مونه گویا راست میگن منتها اونم از یه خانواده دیگه ست و یه جنس دیگه ست و در عالم خودشه و درکش سخته، والا متاهل ها هم که از بیشترشون از همسرشون ناراضین و اون جوری که می خوان نیست!؟ بچه که اون جوری میشه همسرم که این جورم، دوستا هم که یه جور دیگه، سنگین تری خودت تنهایی رو انتخاب کنی!؟
بعدنوشت بعد بعدی: عشق من نگران نشو، من تمام سعیم اینه که از انزوا خارج بشم و با آدم ها ارتباط بگیرم، شاید این حرفا و فکرا باعث بشه قدر تو رو بیشتر بدونم و الکی الکی رابطه م رو خراب نکنم!؟