باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

خانم یا آقا

اون روز اون مطلب رو نوشتم که من آنیموسم خیلی قوی هست و باید به آنیمام بپردازم بعدش دو تا اتفاق افتاد!
اول رفتم سونوگرافی اسم من رو اشتباهی آقا صدا زدند حتی روی برگه نوشته بود آقای فلان فلان!؟
دیروز هم یک نفر روی گروه شعر بهم گفت جناب فلان که بهش گفتم من خانم هستم!؟
عجیب نیست؟! من که نفهمیدم پیغام جهان هستی چی بود؟!

مرا چگونه می بینید؟

مرا چگونه می بینید؟ آیا من زنی هستم که مردوار رفتار می کند؟ آیا من زنی هستم که آن ظرافت های زنانه را ندارم؟

امروز صوتی را گوش می کردم که می گفت بعد از میانسالی خانم ها باید با آنیموسشان (بخش مردانه ی روان) ارتباط بگیرند و آقایان با آنیمایشان (بخش زنانه روان) ارتباط برقرار کنند و از حالت ناخودآگاه خارجش کنند!

اما خود روانشناس ها به من گفته اند که آنیموس من خیلی قوی هست و اتفاقا باید با آنیمایم ارتباط بگیرم!

خوب من از بچگی آرتمیس بودم و با پسرها هم بزرگ شدم البته زنانگی خود را فراموش نکردم بلکه به شیوه ی خودم آن را ابراز می کردم واقعا نمی توانم کمی ظریف تر و ملایم تر باشم در این سال ها خیلی سعی کردم ولی از خودم دور شدم و خودی دروغی برای خودم ساختم و آخرش هم برگشتم به خود واقعی ام!؟

در این صوت ها می گوید ما با یک ایگو بزرگ شدیم و به سن میانسالی رسیدیم حال باید یک ایگوی جدید برای خود بسازیم تا روانمان سالم شود اما من این کار را کرده بودم به نظرم خود دروغین بود و ایگوی خودم را نادیده می گرفتم و یک روز بهش بازگشتم و گفتم آخیش دوباره خودم شدم!؟

چی کار کنم کسی از ایگوی من خوشش نمی آید و اتفاقا آن ایگوی دوم را چنان ساخته بودم که همه عاشقم می شدند ولی خودم چی!؟ اون ایگوی دوم بیشتر مثل یک ماسک بود نه یک خود واقعی!؟

دیگر برایم مهم نیست مردم تنهایم بگذارند یا آزارم دهند همان که هستم هستم!؟ همین!؟